زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
روا نشدن حاجت ، آسانتر ، تا آن را از نا اهل خواستن . [نهج البلاغه]

 بقیــع

 

 

 

بقیع نام زمینی است در مدینه که به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به قبرستانی برای مسلمانان تبدیل شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه رسول خدا دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شمار می‌رفت؛ علی علیه السلام در سخنانش او را بسیار یاد می‌کرد و از روی علاقه‌اش به او، نام یکی از فرزندانش را عثمان نهاد.
رسول خدا برخی از شهدای احد و نیز فرزندش، ابراهیم، را در آنجا دفن کرد و به این ترتیب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان بن عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.




 


بقیع هم‌اینک مدفن 4 امام شیعه ( امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ) است. همچنین قبر بیشتر زنان پیامبر و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام، و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه‌های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر قرار دارد.

مراجعه شود به:
آلبوم بقیع

منابع: آثار اسلامی در مدینه و مکه.
منبع

 

آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه

حرم برای تو شه کرم میسازه



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 12:46 عصر

آمدم تا که مناجات کنم
رو به این قبله حاجات کنم


آمدم تا که بگویم سخنی
با تو مولا که مدد کار منی

آمدم تا که خدایی گردم
آمدم با تو بگویم دردم

آمدم خواهش رحمت بکنم
طلب لطف و عنایت بکنم

آمدم تا که رضایت جویم
لوحه معصیتم را شویم

معصیت خانه خرابم کرده
از در عشق جوابم کرده

معصیت بر دل من رنگ زده
نقش رسوایی و هم ننگ زده

وای اگر پرده بیفتد به کنار
همه گردند ز عبرت بیدار

ابرو دار منی یا رباه
تو فقط یار منی یا رباه

مهربانتر ز تو نادیده دلم
مهربان از کرم تو خجلم

من که شرمنده لطفت هستم
باز سوی تو بود این دستم

دست امید به سویت دارم
حاجت لطف نکویت دارم

بگذر از جرم و خطایم یارب
تا که من سوی تو آیم یا رب

 

 جواد حیدری



 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 5:39 عصر

 

شب قدر؛
شــــب توبه

شب قدر،
بال گشودن فرشتگان و عرشیان،
روی زمین دیدنی است.
ستارگان با نورافشانی زیبای‌شان اشک‌های سوز و توبة بندگان گنه‌کار را در اوج نگاه‌های‌شان و در آسمان عشق منعکس می‌کنند.


آری،
دست‌های نیاز سوی خداوند بلند شده است تا از عطر رحمت او سرشار شوند.
اطرافم را می‌نگرم.

 
همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی و عشق خداوندی.
همه جا لبریز نالة سوزناک عاشقان الهی است.
نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک،
تشنگی روح‌های سرگردان در کویر دنیا را سر می‌دهند و با ناله‌های بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج می‌رسانند.
امشب،
مهتاب مثل همیشه نیست،

او نیز نورانی‌تر شده تا با تابش رحمت الهی بر دل‌های تاریک و سیاه چندین ساله، آن‌ها را روشن و الهی کند.

پروردگارا!
در این شب،
چشم به آسمان دوخته‌ام و سر بر آستان کبریایی تو.

بارالها!
تسبیح‌گوی توام و چشم در چشم افق دوخته‌ام و در مدار نگاهم نظاره‌گر کهکشان مهربانی توام.
یا نور!
هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو.
پس دستم بگیر.
هیچ تکیه‌گاهی نیست جز پناهگاه مودّت و رحمت تو. مرا نزد خویش بپذیر. قطرات اشک و ناله‌های سوزناک،
آرام آرام دلم را به سویت می‌کشاند.

مهربانا!
می‌دانم که شب قدر را فرصتی برای دل‌سوختگان و عاشقان راهت قرار داده‌ای و من باید این پلکان صعود را در این شب زیبا و نورانی بپیمایم.

باید راهی به سوی آسمان بیابم.


باید خود را به ابدیت نزدیک کنم. باید هم‌چون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم. باید بروم به سوی نورانیت.
باید وجودم را در اینة خوبی‌ها منعکس کنم.
باید در این شب،
خود را پیدا کنم که سال‌هاست گم‌کردة راهم و اسیر پندارهای خویش.
باید در این جادة تنهایی گام بردارم،
عاشقانه نالة بک یا الله»
سر دهم و بند بند یا غیاث المستغیثین»
را بر لوح دلم حک کنم.
باید رنگ خدا گیرم که شب قدر،
شب زیبایی‌هاست،
شب آسمانی شدن
شب هم‌نشینی با فرشتگان است.
شب توبه و استغفار،

شب وعده با خداست.
و من آمده‌ام با چشمانی اشکبار و دستانی تهی و کوله‌باری از گناه که بر دوشم سنگینی می‌کند.
آمده‌ام تا همیشه نیازم را با بی‌نیازی وجودش یک‌رنگ کنم.
آمده‌ام تا تسبیح توبه و استغفار را دانه‌دانه بشمارم.
آمده‌ام تا وجودم را در اقیانوس بی‌کران رحمت الهی غرق کنم.

آمده‌ام ای خوب‌ترین!


ای بهترین!

ای مهربان‌ترین!

تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقة راهم کنی.
آمده‌ام تا به چهارده نور پاک،
قسَمت دهم و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.


مرا به خویش وامگذار و در این شب،

با بهترین دوستانت هم‌نشین کن و از خویش مران که بی‌تو حیرانم و سرگردان



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 5:19 عصر

 

بگذار تا بمیرم در این شب الهی
ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما
دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان
بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم
ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

 


ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را
گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی
بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر
بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر
جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب
از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی
هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی

 

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 4:49 عصر

طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را


طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را

ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه خون سرم را

در و دیوار مسجد هست شاهد
که من گفتم اذان آخرم را

من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را

درود زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را

به پیش دیده ام می زد مغیره
فروغ جان و چشمان ترم را

ز قتل یار هجده ساله من
عدو بشکست رکن دیگرم را

از آن سوزم که امشب گوید آن پیر
کجا بردی فلک نان آورم را

 

 




 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 4:46 عصر
ماه میهمانى خدا


پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود:
چون روز قیامت شود، منادى ندا مى‏دهد:

«کجایند میهمانان خدا ؟»
پس روزه‏داران را مى‏آورند ... ،
آنان را بر مَرکب‏هایى عالى از [جنس] نور سوار مى‏کنند،
و در حالى که تاج کرامت بر سر آنان است،
آنان را به بهشت مى‏برند.

امام على علیه ‏السلام در خطبه خویش
در اولین روز از ماه رمضان فرمود:
اى روزه ‏دار! در کار خود بیندیش،

که تو در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستى!
بنگر که در شب و روزت چگونه‏اى
و چگونه اعضاى خود را
از نافرمانى پروردگارت نگه مى‏دارى!

بنگر! مبادا در شب، خواب باشى
و در روز، غافل.
پس، این ماه بگذرد و [بار] گناهت بر دوشت مانده باشد
و آنگاه که روزه ‏داران پاداش‏هاى خود را مى ‏گیرند،
از زیانکاران باشى
و آنگاه که آنان از کرامت مولایشان نصیب مى‏برند،
از محرومان باشى
و آنگاه که آنان از سعادت همسایگى
با پروردگارشان برخوردار مى‏گردند،
تو از رانده‏شدگان باشى!

إمام باقر علیه‏السلام فرمودند :
ماه رمضان، ماه رمضان!

روزه ‏داران در آن، میهمانان خدا و اهل کرامت الهى‏اند.
هر کس ماه رمضان بر او وارد شود
و او روزش را روزه بگیرد
و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بایستد
و از آنچه خداوند بر او حرام کرده، پرهیز کند،
بدون حساب وارد بهشت مى‏شود.
 
امام رضا علیه‏السلام فرمود:
چون روز قیامت شود،
ماه‏ها را به رستاخیز مى‏ آورند،
در حالى که ماه رمضان،
که با هر زیور نیکویى آراسته است،
پیشاپیش آنهاست.
آن روز، ماه رمضان در میان ماه‏ها،
همچون ماه در میان ستاره‏هاست.
مردمى که آنجا گرد آمده‏اند، به یکدیگر مى‏گویند:
دوست داشتیم که این چهره‏ها را مى‏ شناختیم!


نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 مرداد 19 ساعت 3:59 عصر

 

تو که مى ‏گفتى: مجال و حالى نیست،
گرفتاریها و مشکلات و ...
فرصتى براى «رسیدن به خود» نمى‏گذارد،
اینک، این همان مجال و فرصت ناب!
تو باید آموخته و تمرین کرده باشى،
«تنهایى در جمع‏» را، «خلوت‏» 
 در «ازدحام‏»را، «سکوت در هیاهو» را،

 

رمضان چیست
و تو در کجاى این «قطعه‏اى از بهشت‏» قرار دارى
که موهبت ‏خدا براى زمینیان است؟

با کدام دعوت به این ضیافت آمده‏اى؟
سر کدام سفره و مائده معنوى نشسته ‏اى
و فیض حضورت و بهره آمدنت چیست؟
این نیز نوعى محاسبه و حساب کشیدن از خویش را مى‏طلبد.

 

سر سفره ضیافت الهى نشسته اى.
سحرهاى پر برکت، افطارهاى پرمعنویت،

شبهاى دعاى افتتاح و کمیل ،
جلسات دعا وترتیل و تلاوت و تواشیح ،
حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتیح،
تهجد و سحرخیزى وچشمان بیدار
قبل از فجر دعاهاى روزانه ،
همه و همه مائده‏هاى آسمانى این «شهرالله‏» است
و تو را فرا خوانده‏اند، تا به قدر تشنگى و توان
و در حد ظرفیت وجودى ‏از این «چشمه رحمت‏» بنوشى
و از «جان جامه تقوا» بپوشى
و در راه عبودیت ‏خدا بکوشى.


اینک که آمده‏اى و مهمان این بزم حضورى،
وقت تنگ و مجال گذرا را باید مغتنم ‏شمرد.
با چه آمده‏اى و با چه بازمى‏گردى؟
و کدام تغییر حالت و خصلت و عادت را
از این «ماده خودسازى‏» به ارمغان خواهى ‏برد؟


نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 مرداد 19 ساعت 3:17 عصر

ترجمه خطبه شعبانیه:

شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضاعلیه السلام از پدران بزرگواران خود از حضرت امیرالمؤمنین علیه و على اولاده السلام که فرمود خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خداصلى الله علیه وآله.
پس فرمود:

اَیُّها النَّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش ماهى است که نزد خدا بهترین ماهها است و روزهایش بهترین روزها است و شبهایش بهترین شبها است و ساعتهایش بهترین ساعتها است و آن ماهیست که خوانده اند شما را در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبولست و دعاهاى شما در آن مستجابست

پس سؤال کنید از پروردگار خود به نیّتهاى درست و دلهاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن بدرستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم .

و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّق کنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبانهاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را نظر کردن بسوى آن و بازدارید گوشهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما.

و بازگشت کنید بسوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دستهاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود زیرا که وقت نمازها بهترین ساعتها است نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه اورا ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان بدرستى که جانهاى شما در گرو کرده هاى شما است پس از گرو بدر آورید به طلب آمرزش از خدا و پشتهاى شما گران بار است از گناهان شما پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت.

ایُّها النَّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته پس بعضى از اصحاب گفتند یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم حضرت فرمود بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد بدرستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادربر زیاده از این نباشد

اَیُّها النَّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدمها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خود را خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله و احسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان خود از خویشان خود بکند خدا در قیامت قطع رحمت خود از او بکند و هر که نماز سنتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماههاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماههاى دیگر ختم قرآن کرده باشد

اَیُّها النَّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤال کنید از پروردگار خود که بروى شما نبندد و درهاى جهنّم در این ماه بسته است پس سؤال کنید از پروردگار خود که بر روى شما نگشاید و شیاطین را در این ماه غُلّ کرده اند پس سؤال کنید از خدا که ایشان را بر شما مسلط نگرداند.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 مرداد 19 ساعت 2:52 عصر


شب عاشق شکفته شد
یاسی که دیار شقایق شکفته شد


مثل شکوفه رائحه ای دلفریب داشت
گل برگهای روشن او عطر سیب داشت


اما نسیم جرات بوئیدنش نداشت
حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت


آرام آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد
آری آری به روی حضرت ارباب خنده کرد


زینب بیا و اوج عنایات را ببین
در این قمات مادر سادات را ببین


روح تمام عشق به محراب کوچک است
انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است


آینه تمام تمنای من رسید
دختر نگو که ام ابیهای من رسید

 

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مرداد 18 ساعت 5:32 عصر

گفتار کتاب‏های تاریخی

 

 

 کامل بهائی

قدیمی‏ترین کتابی که از حضرت رقیه (علیهاسلام) به عنوان دختر امام حسین (علیه‏السلام) یاد کرده است و شهادت او را در خرابه شام می‏داند، همین کتاب است.

این کتاب، اثر عالم بزرگوار، شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است که به امر وزیر بهاءالدین، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است.

به ظاهر، نام گذاری آن به کامل بهائی از آن روست که به امر بهاءالدین نگاشته شده است.

این کتاب در سال 675 هجری قمری تألیف شده و به دلیل قدمت زیادی که دارد، از ارزش ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 89 مرداد 18 ساعت 5:10 عصر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس