زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
ریاست علمی، شریف ترین ریاست است [امام علی علیه السلام]

تخریب بقیع توسط وهابیان کج فهم کینه توز

 

روز هشتم شوال سال 1344هجری قمری روزی سیاه برای مسلمانان جهان به شمار می‎رود. در این روزها وهابیان دین ناشناس، حرم امامان معصوم بقیع را با خاک یکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقیع خراب گردید که به تپه‎ای از پاره سنگ و پاره آجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونه‎ای زیر و رو گشت که به منطقه‎ای زلزله‎زده شباهت پیدا کرد.

لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در میان تمام مذاهب و آئین‎ها کج فهمی و تندروی‎ها و برداشت‎های غلط و انحرافی است که به اصطلاح قرائت‎های خود ساخته از دین می‎باشد که از زمان‎های مختلف در میان پیروان همان مذاهب به وجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. یکی از این نمونه‎های بارز انحرافات فکری و برداشت‎های غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روایات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقید آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است . به طوری که عبادت سایر مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقیر و کم می‎باشد. ویژگی بعدی آنها این بود که به خاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هیچ ناصحی نصیحت بپذیرند. از دیگر ویژگی خوارج تکفیر مسلمانان بود تا جایی که هر مسلمان متعهدی را که با عقیده و تفکرات انحرافی آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام می‎دانستند.
پس از گذشت چندین قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونه‎ای دیگر از این انحرافات در جامعه اسلامی ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تیمیه بود که در شام
ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 5:1 عصر

 

رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع
نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع

گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی
هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع

لاله و یاس و شقایق پرپر از باد خزان
خفته در آغوش تو از باغ جانان ای بقیع

مجتبی دلبند زهرا با دل صد چاک او
گشته از زهر جفا نزد تو مهمان ای بقیع

باقرالعلم النبی و صادق و سجاد را
همچو جان بنموده ای در خویش پنهان ای بقیع

خلق می گویند زهرا خفته در آغوش تو
ریخته بر روی تو اشک فراوان ای بقیع

ای زمین مهمان نوازی کن شکسته پهلویش
پشت درب خانه از بیداد عدوان ای بقیع

بازوی او زخمی و رخساره اش باشد کبود
رحم کن قلب پیمبر را مسوزان ای بقیع

حضرت پیغمبر از نزدیک باشد ناظرت
بیش از این هرگز مکن او را پریشان ای بقیع

روزگاری گنبد و گلدسته هایی داشتی
آب بستند و تو را کردند ویران ای بقیع

درب های تو برروی زائرانت بسته است
نیست راحت بهر دیدار تو مهمان ای بقیع

کاش می شد مهدی زهرا زغیبت می رسید
تا که می شد جلوه گر آن قبر پنهان ای بقیع

عالم امکان رها می شد زجور ناکسان
خاک کویت می شد از نو چون گلستان ای بقیع

گرچه داری قلبی از آتش فروزانتر ولی
می شود هر قلب سوزان در تو درمان ای بقیع

 


ای نگین حلقه ی عالم زغربت غم مخور
عاقبت روزی شود رنج تو پایان
ای بقیع
ای بقیع
ای بقیع
ای بقیع

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 4:39 عصر

شرحی بر فاجعه تخریب بقیع



یوم الهدم چیست ؟

یوم الهدم یعنی روز ویران کردن

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری (مصادف با 21 آوریل 1926) پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس (ع) و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق(ع) و بسیاری قبور دیگر پرداختند .

 

ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام محمد باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، و گنبد و ضریح را از بین بردند.

یکی از جهانگردان غربی به نام میستر که به فاصله کوتاهی از ویرانی این حرم بقیع را دیده، ویرانی و خرابی آنجا را این گونه ترسیم می کند: “چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانه ای تبدیل شده است، زیرا در جای جای بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ریخته و تیرهای چوب کهنه چیز دیگری نمی توان دید. ولی این ویرانی ها و خرابی ها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه های زیبا و سفید رنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود، با خاک یکسان گردیده است.”

در این ماجرا تنها حرم پیامبراکرم (ص) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکی های خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا (ص) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و به طور موقت از این عمل منصرف شدند.
ان شاء الله به زودی مسلمانان جهان و بخصوص شیعیان از دست این وهابیون جنایت کار نجات یابند.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 3:54 عصر

عــزای غربت بقیـــع


مدینه هم چنان مظلوم است و … بقیع، مظلوم تر اهل بیت هم چنان غریبند و …

مظلومیت بقیع

پیروانش غریب تر

این سند سالهاست که به گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان مظلومیت های جبهه ی حق است … هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است … و اما شب بقیع … همچنان خاموش است و تاریک …مدینه گرچه غرق نور است، و خیابان ها گرچه از نورافکنها و تابلوهای رنگین، روشن است …اما … در کنار اینها، وادی بقیع را ظلمتی درد آور و غربتی غم انگیز فرا گرفته است، گویا اصلاً خورشیدی بر این خاک نخفته است … بقیع بقعه ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت … بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. تا کی باید بقیع چنین باشد ؟؟؟ غربت بقیع ؟

یا رسول الله … یا فاطمة الزهرا … یا مولانا حسن ابن علی …

یا مولانا علی بن الحسین … یا مولانا محمد بن علی …

یا مولانا جعفر بن محمد … ( علیهم السلام )

نمی دانیم اشک شوق بریزیم از اینکه شیعه و دلدار شمائیم و اینچنین سند مظلومیت و حقانیتی را در مقابل داریم… یا سرشک غم بباریم از این غربت …

راستی … گناه ما جز عشق چیست ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که با نابودی وهابیت و عوامل آمریکا، غبار غم از این قطعه بهشت بشوئیم و دلهای غمزده ی خود را بر آستان جانان هدیه کنیم …

برآستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

عکس بقعه ی آسمانی بقیع قبل از تخریب

 

کوچه های بنی هاشم

 

 

واااااااااااااای امان از دل امام حسن

 

 

 

آخرین عکس از کوچه ی دل ما که خرابش کردند

 

 

منبع : http://24tir.ir/aza/

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 2:6 عصر

عــزای غربت بقیـــع


مدینه هم چنان مظلوم است و … بقیع، مظلوم تر اهل بیت هم چنان غریبند و …

مظلومیت بقیع

پیروانش غریب تر

این سند سالهاست که به گواهی ایستاده است و روشن تر از هر استدلال و گویاتر از هر کتاب و دلیل،برهان مظلومیت های جبهه ی حق است … هنگام ورود به خاک بقیع، کفشها را که در می آوری و پایت، خاک این مزار را لمس می کند، دلت می شکند … قبور بی سایبان مانده در برابر آفتاب را که می بینی، داغت تازه می شود و بر غمی کهن و دیرین، اشک می ریزی و بغض مانده در گلو را در هوای بقیع رها می کنی رنجنامه ی نانوشته شیعه ، بر خاک و سنگ این مزار، گویاتر از هر زمان است … و اما شب بقیع … همچنان خاموش است و تاریک …مدینه گرچه غرق نور است، و خیابان ها گرچه از نورافکنها و تابلوهای رنگین، روشن است …اما … در کنار اینها، وادی بقیع را ظلمتی درد آور و غربتی غم انگیز فرا گرفته است، گویا اصلاً خورشیدی بر این خاک نخفته است … بقیع بقعه ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت … بقیع آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. تا کی باید بقیع چنین باشد ؟؟؟ غربت بقیع ؟

یا رسول الله … یا فاطمة الزهرا … یا مولانا حسن ابن علی …

یا مولانا علی بن الحسین … یا مولانا محمد بن علی …

یا مولانا جعفر بن محمد … ( علیهم السلام )

نمی دانیم اشک شوق بریزیم از اینکه شیعه و دلدار شمائیم و اینچنین سند مظلومیت و حقانیتی را در مقابل داریم… یا سرشک غم بباریم از این غربت …

راستی … گناه ما جز عشق چیست ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که با نابودی وهابیت و عوامل آمریکا، غبار غم از این قطعه بهشت بشوئیم و دلهای غمزده ی خود را بر آستان جانان هدیه کنیم …

برآستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

عکس بقعه ی آسمانی بقیع قبل از تخریب

 

کوچه های بنی هاشم

 

 

واااااااااااااای امان از دل امام حسن

 

 

 

آخرین عکس از کوچه ی دل ما که خرابش کردند

 

 

منبع : http://24tir.ir/aza/

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 2:6 عصر

 بقیــع

 

 

 

بقیع نام زمینی است در مدینه که به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به قبرستانی برای مسلمانان تبدیل شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه رسول خدا دفن شد عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شمار می‌رفت؛ علی علیه السلام در سخنانش او را بسیار یاد می‌کرد و از روی علاقه‌اش به او، نام یکی از فرزندانش را عثمان نهاد.
رسول خدا برخی از شهدای احد و نیز فرزندش، ابراهیم، را در آنجا دفن کرد و به این ترتیب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان بن عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.




 


بقیع هم‌اینک مدفن 4 امام شیعه ( امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ) است. همچنین قبر بیشتر زنان پیامبر و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام، و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه‌های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر قرار دارد.

مراجعه شود به:
آلبوم بقیع

منابع: آثار اسلامی در مدینه و مکه.
منبع

 

آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه

حرم برای تو شه کرم میسازه



نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 89 شهریور 27 ساعت 12:46 عصر

آمدم تا که مناجات کنم
رو به این قبله حاجات کنم


آمدم تا که بگویم سخنی
با تو مولا که مدد کار منی

آمدم تا که خدایی گردم
آمدم با تو بگویم دردم

آمدم خواهش رحمت بکنم
طلب لطف و عنایت بکنم

آمدم تا که رضایت جویم
لوحه معصیتم را شویم

معصیت خانه خرابم کرده
از در عشق جوابم کرده

معصیت بر دل من رنگ زده
نقش رسوایی و هم ننگ زده

وای اگر پرده بیفتد به کنار
همه گردند ز عبرت بیدار

ابرو دار منی یا رباه
تو فقط یار منی یا رباه

مهربانتر ز تو نادیده دلم
مهربان از کرم تو خجلم

من که شرمنده لطفت هستم
باز سوی تو بود این دستم

دست امید به سویت دارم
حاجت لطف نکویت دارم

بگذر از جرم و خطایم یارب
تا که من سوی تو آیم یا رب

 

 جواد حیدری



 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 5:39 عصر

 

شب قدر؛
شــــب توبه

شب قدر،
بال گشودن فرشتگان و عرشیان،
روی زمین دیدنی است.
ستارگان با نورافشانی زیبای‌شان اشک‌های سوز و توبة بندگان گنه‌کار را در اوج نگاه‌های‌شان و در آسمان عشق منعکس می‌کنند.


آری،
دست‌های نیاز سوی خداوند بلند شده است تا از عطر رحمت او سرشار شوند.
اطرافم را می‌نگرم.

 
همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی و عشق خداوندی.
همه جا لبریز نالة سوزناک عاشقان الهی است.
نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک،
تشنگی روح‌های سرگردان در کویر دنیا را سر می‌دهند و با ناله‌های بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج می‌رسانند.
امشب،
مهتاب مثل همیشه نیست،

او نیز نورانی‌تر شده تا با تابش رحمت الهی بر دل‌های تاریک و سیاه چندین ساله، آن‌ها را روشن و الهی کند.

پروردگارا!
در این شب،
چشم به آسمان دوخته‌ام و سر بر آستان کبریایی تو.

بارالها!
تسبیح‌گوی توام و چشم در چشم افق دوخته‌ام و در مدار نگاهم نظاره‌گر کهکشان مهربانی توام.
یا نور!
هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو.
پس دستم بگیر.
هیچ تکیه‌گاهی نیست جز پناهگاه مودّت و رحمت تو. مرا نزد خویش بپذیر. قطرات اشک و ناله‌های سوزناک،
آرام آرام دلم را به سویت می‌کشاند.

مهربانا!
می‌دانم که شب قدر را فرصتی برای دل‌سوختگان و عاشقان راهت قرار داده‌ای و من باید این پلکان صعود را در این شب زیبا و نورانی بپیمایم.

باید راهی به سوی آسمان بیابم.


باید خود را به ابدیت نزدیک کنم. باید هم‌چون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم. باید بروم به سوی نورانیت.
باید وجودم را در اینة خوبی‌ها منعکس کنم.
باید در این شب،
خود را پیدا کنم که سال‌هاست گم‌کردة راهم و اسیر پندارهای خویش.
باید در این جادة تنهایی گام بردارم،
عاشقانه نالة بک یا الله»
سر دهم و بند بند یا غیاث المستغیثین»
را بر لوح دلم حک کنم.
باید رنگ خدا گیرم که شب قدر،
شب زیبایی‌هاست،
شب آسمانی شدن
شب هم‌نشینی با فرشتگان است.
شب توبه و استغفار،

شب وعده با خداست.
و من آمده‌ام با چشمانی اشکبار و دستانی تهی و کوله‌باری از گناه که بر دوشم سنگینی می‌کند.
آمده‌ام تا همیشه نیازم را با بی‌نیازی وجودش یک‌رنگ کنم.
آمده‌ام تا تسبیح توبه و استغفار را دانه‌دانه بشمارم.
آمده‌ام تا وجودم را در اقیانوس بی‌کران رحمت الهی غرق کنم.

آمده‌ام ای خوب‌ترین!


ای بهترین!

ای مهربان‌ترین!

تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقة راهم کنی.
آمده‌ام تا به چهارده نور پاک،
قسَمت دهم و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.


مرا به خویش وامگذار و در این شب،

با بهترین دوستانت هم‌نشین کن و از خویش مران که بی‌تو حیرانم و سرگردان



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 5:19 عصر

 

بگذار تا بمیرم در این شب الهی
ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما
دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان
بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم
ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

 


ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را
گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی
بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر
بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر
جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب
از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی
هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی

 

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 4:49 عصر

طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را


طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را

ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه خون سرم را

در و دیوار مسجد هست شاهد
که من گفتم اذان آخرم را

من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را

درود زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را

به پیش دیده ام می زد مغیره
فروغ جان و چشمان ترم را

ز قتل یار هجده ساله من
عدو بشکست رکن دیگرم را

از آن سوزم که امشب گوید آن پیر
کجا بردی فلک نان آورم را

 

 




 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 89 شهریور 9 ساعت 4:46 عصر

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس