زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
شریفترین دانش، آن است که در اعضا و جوارح تو پدیدار شود . [امام علی علیه السلام]

باز کردن در ماشین با گوشی موبایل

آیا کلیدهایتان را در اتومبیل قفل شده تان جا گذاشتید؟؟ آیا می دانید که شما می توانید فقط با یک گوشی همراه می توانید درب ماشین خود را باز کنید!؟

بله این روش امکان پذیر است .ما روشی به شما آموزش خواهیم داد که بوسیله ی آن بتوانید در زمان اضطراری درب ماشین خودتوتن باز کنید....

آیا کلیدهایتان را در اتومبیل قفل شده تان جا گذاشتید؟

آیا اتومبیل تان دارای وسیله ای فعال شونده از راه دور یا ریموت (Remote) جهت باز کردن قفل ها میباشد؟ این موضوع ممکن است روزی بدردتان خورده و مفید واقع شود. یک دلیل خوب جهت داشتن یک تلفن همراه اینست که اگر شما کلیدهایتان را در اتومبیل تان با درهای قفل شده جا گذاشته باشید و کلیدهای زاپاس در خانه تان می باشد با تلفن همراه شخص ساکن در خانه تان با استفاده از تلفن همراه خودتان تماس بگیرید.

تلفن همراه تان را در حدود یک فوت (48/30 سانتیمتر) نزدیک در اتومبیل تان نگه داشته و از شخص مستقر در خانه تان بخواهید در حالیکه کنترل از راه دور یا ریموت باز کردن درب اتومبیل شمارا نزدیک تلفن همراهش نگاه داشته، دگمه Unlock (باز کردن قفل درب اتومبیل تان) را فشار دهد. سپس قفل درب های اتومبیل شما باز خواهد شد. و از اینکه شخصی مجبور به آوردن دستگاه ریموت قفل اتومبیل شما شود، جلوگیری خواهد شد.

برای این حالت فاصله مشکلی نمی باشد. و شما میتوانید صدها مایل دورتر از خانه تان باشید. و اگر بتوانید به شخصی که دارای "ریموت – Remote " دیگر اتومبیل تان می باشد، دسترسی پیدا کرده و قادر خواهید بود از این طریق درب های قفل شده اتومبیلتان را باز نمایید.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 88 دی 22 ساعت 2:57 عصر

چرا خمیازه سرایت میکند؟

کسانی که در پاسخ به خمیازه دیگران، بیشتر واکنش نشان می­دهند، آنهایی هستند که از حس همدلی بیشتری بهره­مندند.
تحقیقات جدید نشان داده­اند که خمیازه کشیدن، چیزهایی بیشتر از خستگی فرد را نمایان می­کند و اصلی‌ترین دلیل مسری بودن خمیازه می­تواند بیشتر نشانه درجه بالایی از همدلی با گروه باشد.

به علاوه، موجودات زیادی خمیازه می­کشند اما در این بین فقط برخی از آدم­ها و در بعضی مواقع، حیوانات و انسان‌های نزدیک به آنها معتقدند که خمیازه مسری است و این احتمال را می­دهند که شاید دلیل روانی داشته باشد.

به تازگی، در جشنواره علمی‌انجمن بریتانیا در یورک نتیجه تحقیقات دانشگاه شهر لیدز (واقع در انگلستان شمالی) اعلام شد. دکتر کاتریونا ماریسون، یکی از سخنران­ها در بخش روانشناسی دانشگاه لیدز، که سرپرستی این کار را بر عهده دارد، می­گوید: خمیازه مسری، عادت جالبی است.

برای اثبات این موضوع، نه به مدرک دیداری و نه شنیداری احتیاج است، فقط کافی است در این مورد مطلبی بخوانید یا فقط به آن فکر کنید؛ همین موضوع کافی است تا خمیازه امان شما را ببرد!

او می­افزاید: ما معتقدیم که واگیر داشتن خمیازه، در اثر همدلی فرد با دیگران ایجاد می‌شود. این موضوع باعث افزایش توجه رفتاری و روانی افراد می‌شود.


واگیری خمیازه از طریق چشم­ها!

تصاویری که اخیرا از رشته­های اعصاب تهیه شده، نشان می­دهد که نقطه مشترکی از مغز، هم در هنگام عکس­العمل به خمیازه و هم در مقابل خمیازه کشیدن دیگران ایفای نقش می­کند.


برای آزمایش این تصور کلی، تیم دانشگاه لیدز آزمایشی انجام دادند که در آن به مطالعه رفتار دانشجویان روانشناسی و مهندسی در این مورد پرداختند. برای انجام این پژوهش، هر کدام از دانشجویان در اتاق انتظار مجزایی قرار گرفت و هم اتاقی آن­ها که در واقع محققی بود که در عرض 10 دقیقه، 10 بار خمیازه کشید و تعداد پاسخ دانشجویان به خمیازه­هایشان را ثبت کردند.

بعد از این مرحله از تمام شرکت­کننده­ها خواسته شد تا مهارت­های همدلانه خود را محک بزنند، به این ترتیب که تصویر چند چشم در اختیار آنها قرار می­گرفت که آن­را تفسیر کنند. البته احساساتی که از خود نشان دادند، توسط محققان ثبت شد.

نتیجه این تحقیق مشخص کرد کسانی که در پاسخ به خمیازه دیگران، بیشتر واکنش نشان می­دهند، همان­هایی هستند که از حس همدلی بیشتری بهره­مندند. همچنین تفاوت قابل ملاحظه­ای بین 2گروه مورد مطالعه وجود داشت.

دانشجویان روانشناسی نسبت به خمیازه مسری حساس­تر بودند و نمره بسیار بیشتری نسبت به دانشجویان مهندسی در آزمون همدلی کسب کردند.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 88 دی 22 ساعت 2:46 عصر

روزی که امیر کبیر گریست

در سال 1264 قمری، نخستین برنامه دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌کوبی می‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود.

هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می‌کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند.

روز بیست و هشتم ماه ربیع‌الاول به امیر اطلاع دادند که در همه شهر تهران و روستاهای پیرامون آن، تنها 330 نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره‌دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم، جن زده می‌شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از این‌که فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد.
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم . میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید اینقدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | سه شنبه 88 دی 22 ساعت 2:35 عصر

یزید بن معاویه لعنت الله علیه -

 

  یزید بن معاویه بن ابی سفیان دومین خلیفه اموی در سال 22 یا 25 هجری به دنیا آمد. مادرش میسون دختر بجدل بن انیف کلبی بود. معاویه در اواخر دوره حکمرانی خویش، موفق شد با تهدید و تطمیعِ مسلمانان، برای یزید به عنوان خلافت بیعت بگیرد و علی­رغم مفاد صلح نامه‌ای که با امام حسن(ع) امضاء کرده بود فرزند (فاسد) خویش را حاکم جامعه اسلامی گرداند. یزید در سال 60 هجری به حکومت رسید و تا سال 64 هجری، حکومتش به طول انجامید.

 

اخلاق و شیوه زندگی یزید

عموم مورخان، یزید را فردی شرابخوار، میمون باز، سگ باز و بی اعتنا به احکام و دستورات اسلامی معرفی کرده­اند. در تاریخ آمده است:

 «عبد الله بن حنظله و گروهی از اهل مدینه به منظور آشنایی با شیوه زندگی یزید به دمشق سفر کردند. آنها پس از بازگشت به مدینه و در معرفی یزید گفتند: ما از نزد مردی آمدیم که دین ندراد، شراب می­نوشد، طنبورمی­نوازد، نوازندگان در نزد وی به لهو و لعب مشغولند، با سگ­ها بازی می­کند و...» 

 

عبدالله بن حنظله گفت:

«به خدا سوگند ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم از آسمان سنگ ببارد.»  

مسعودی هم در مورد یزید می­نویسد:

«سیره او همانند فرعون، بلکه بدتر از فرعون بود.» 

برخی از نویسندگان معتقدند که یزید، نزد دائی­های خود در بادیه پرورش یافت و قبیله مادرش پیش از اسلام آوردن، مسیحی بودند و هنوز حال و هوای مسیحیت در سر آنان بود و از این رو یزید تربیت مسیحی داشت.

 

 

 

جنایات یزید

 یزید در این دور? سه چهار ساله، جنایات هولناکی مرتکب شد. بزرگترین جنایت او به شهادت رساندن امام حسین(ع) و 72 تن از یاران با وفای آن حضرت می‌باشد. در تواریخ آمده است:

«یزید در ابتدای حکومت خویش نامه­ای به ولید به عتبه، والی مدینه نوشت و از وی خواست تا از امام حسین(ع) و عده­ای دیگر بیعت بگیرد. یزید در این نامه دستور داد اگر آنان زیر بار بیعت نرفتند، گردن آنها را بزن و سرهای آنها را نزد من بفرست.»

 

 جنایت دوم وی، حمله به شهر مدینه و قتل و غارت و جنایت در این شهر می‌باشد که به واقعه «حره» مشهور است. در این سال یزید، پنج هزار نفر از شامیان را به فرماندهی "مسلم به عقبه" به مدینه گسیل داشت. مسلم با حمله به مدینه، واقعه حره را به وجود آورد. در این واقعه، افراد زیادی کشته شدند. او سه روز افرادش را آزاد گذاشت تا هر کاری می­خواهند انجام دهند. دینوی می­نویسد:

«در واقعه حره، هشتاد مرد از اصحاب رسول خدا(ص) کشته شدند. از مهاجرین و انصار 700 نفر و از سایر مسلمین ده هزار نفر کشته شدند.»

  

  جنایت دیگر وی حمله به شهر مکه و شکستن حرمت حریم کعبه و سنگ باران کعبه می‌باشد. مسلم بن عقبه پس  از جنایت حره برای نبرد با ابن زبیر به سوی مکه حرکت کرد وی در بین راه به هلاکت رسید. حصین بن نمیر به فرماندهی لشکر یزید انتخاب شد. لشکریان شام مکه را محاصره کردند و با منجنیق به این شهر حمله کردند حرم امن الهی را آتش باران کردند. در این واقعه، خانه کعبه ویران شد و بسیاری از خانه‌های مردم دچار حریق شدند. و در سال 64 هجری به دنبال انتشار خبر هلاکت یزید، لشکریان به شام بازگشتند.  

 

 

هلاکت یزید:

 شیخ عباس قمی نقل می­کند:

 «چهاردهم ماه ربیع الاول سال 64 هجری روز هلاکت وی می‌باشد».

 

  طبری می‌نویسد:

«یزید روز پنج شنبه نیمه ماه ربیع الاول سال 64 هجری مرد».

 

  سهیل طقوش می‌نویسد:

«یزید در ناحیه «حوران» بعد از سه سال و هشت ماه و چهارده روز حکمرانی درگذشت»

 

در باب علت مرگ وی آمده است وی به مرضی ذات الجنب در حوران از دنیا رفت. شیخ عباس قمی می‌نویسد:

«در روایت شیخ صدوق است که وی به بلای ناگهانی هلاک گشت. شب به حالت مستی به خواب رفت. صبح او را مرده یافتند و چنان تغییر کرده بود که گویا او را قیـر مالیده بودند». 

 

  اقوال دیگر نیز در این زمینه نقل شده است که از اهمیت چندانی برخوردار نیست. شیخ عباس قمی می‌نویسد:

«محل دفن وی محلی است به نام حواریّین و در نقلی دیگر آورده است جنازه‌اش را به دمشق آوردند و در باب صغیر دفن کردند و قبرش اینک زباله دان می‌باشد».

 

  منابع تاریخی سن او را هنگام هلاکت 37، 39، 35 سال ذکر کرده‌اند.

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 88 دی 21 ساعت 4:56 عصر

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِیلًا (نساء 77)

آیا ندیدى کسانى را که به آنان گفته شد [فعلا] دست [از جنگ] بدارید و نماز را برپا کنید و زکات بدهید و[لى] همین که کارزار بر آنان مقرر شد بناگاه گروهى از آنان از مردم [=مشرکان مکه] ترسیدند مانند ترس از خدا یا ترسى سخت‏تر و گفتند پروردگارا چرا بر ما کارزار مقرر داشتى چرا ما را تا مدتى کوتاه مهلت ندادى بگو برخوردارى [از این] دنیا اندک و براى کسى که تقوا پیشه کرده آخرت بهتر است و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمایى بر شما ستم نخواهد رفت.

امام جعفر صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه فرمود: “آیا نمی بینی کسانی را که به آنها گفته شد اکنون دست از جهاد بردارید” یعنی با حسن علیه السلام ” و نماز را به پا دارید و زکات بپردازید، ولی هنگامی که فرمان جهاد به آنها داده شد” یعنی با حسین علیه السلام. “گفتند: پروردگارا چرا جهاد را بر ما مقرر داشتی؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکی به تاخیر نینداختی؟! ” یعنی ظهور قائم علیه السلام چرا که نصرت و پیروزی همراه اوست.

وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا (4) فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ (اسراء 54)

و قطعا به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست (4) پس آنگاه که وعده [تحقق] نخستین آن دو فرا رسد بندگانى از خود را که سخت نیرومندند بر شما مى‏گماریم تا میان خانه‏ها[یتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآیند.

امام صادق علیه السلام در این سخن خدای عزوجل” و برتری جویی بزرگی خواهید کرد” فرمود: یعنی کشتن حسین بن علی علیه السلام. ” هنگامی که نخستین وعده فرا رسد” فرمود: هنگامی که زمان یاری حسین بن علی علیه السلام فرا رسد. ” گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما بر می انگیزیم که خانه ها را جستجو کنند” اینان گروهی هستند که خداوند پیش از قیام قائم، آنان را برمی انگیزد.

وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ (اسراء 33)

و نفسى را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید.

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده بود، کشتند: یعنی حسین علیه السلام را در میان خانواده اش به قتل رساندند.

وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ (اسرا 33)

و هر کس مظلوم کشته شود به سرپرست وى قدرتى داده‏ایم پس [او] نباید در قتل زیاده‏روى کند.

بعضی از اصحاب از امام صادق علیه السلام سوال کردند، از گفته خدای عزوجل:” کسی که خون مظلومی را به ناحق بریزد، ما به ولی او حکومت و تسلط برقاتل دادیم، پس در مقام انتقام آن ولی در قتل و خونریزی اسراف نکند” امام صادق علیه السلام فرمود: نازل شده در حق امام حسین علیه السلام و اگر ولی او اهل زمین را در عوض او بکشد، مسرف شمرده نمی شود و آن ولی حضرت مهدی علیه السلام است.

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا (کهف 9)

مگر پنداشتى اصحاب کهف و رقیم [=خفتگان غار لوحه‏دار] از آیات شگفت ما  بوده است.

منهال گوید: به خدا سوگند، من در دمشق بودم که دیدم سرمطهر حسین علیه السلام بر فراز نیزه حمل می شود در حالیکه پیشاپیش سر مطهر آن حضرت، شخصی که سوره کهف را می خواند، تا به این آیه رسید:” آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بودند؟” نگاه خدا سر را گویا گردانید که با زبانی گویا و رسا فرمود: شگفت تر از اصحاب کهف، حکایت کشته شدن و حمل و برنیزه شدن سر من است.

کهیعص (مریم 1)

کاف ها یا عین صاد

از حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه از تأویل :” کهیعص” پرسیده شد، ایشان فرمودند: این حروف از اخبار غیبی است که خدا بنده اش زکریا را بر آن آگاه کرده است. تا آنجا که فرمود: پس خداوند تبارک و تعالی داستان حسین علیه السلام را برایش بازگو کرد و گفت: “کهیعص” کاف، نام کربلاست، هاء، هلاکت خاندان پاک اوست، یاء، یزید، آن ستمکار برحسین علیه السلام است، عین، عطش و صاد، صبر اوست.

لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا (مریم 7)

قبلا همنامى براى او قرار نداده‏ایم

راوی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید: این که خداوند فرموده است:” ما از پیش برای او همنامی قرار ندادیم” مقصود، حسین بن علی علیه السلام و یحیی بن زکریا علی نبینا و آله و علیهما السلام هستند که از قبل همنامی نداشتند، و آسمان فقط بر آن دو چهل روز گریست. گفتم: گریستنش چگونه بود؟ فرمود: به سرخی طلوع و به سرخی نیز غروب می کرد.

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا (مریم 54)

و در این کتاب از اسماعیل یاد کن زیرا که او درست‏وعده و فرستاده‏اى پیامبر بود.

امام صادق علیه السلام، فرمود: آن اسماعیل که خداوند عزوجل در کتابش می گوید: ” در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود” اسماعیل پسر ابراهیم نبود بلکه یکی از پیامبران است که خداوند او را مبعوث گردانید به سوی قومش و او را گرفتند و پوست سر و صورتش را کندند، فرشته ای نزد او آمد و گفت: خداوند تبارک و تعالی مرا نزد تو فرستاده هر دستوری خواهی بده گفت: من به آنچه حسین علیه السلام می شود، همدردی می کنم.

قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ (انبیاء 69)

گفتیم اى آتش براى ابراهیم سرد و بى‏آسیب باش.

امام حسین علیه السلام پیش از شهادت به یارانش فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: پسرم! به زودی به عراق کشانده خواهی شد و آن سرزمینی است که درآن پیامبران و جانشینان آنها از آنجا دیدار کرده اند، و سرزمینی است که عمورا نامیده می شود. تو در آن جا شهید می شوی و گروهی از یارانت نیز با تو شهید می گردند. آنان از فرود آمدن آهن بر پیکر خود دردی حس نمی کنند، و این آیه را تلاوت فرمود: ” گفتیم ای آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش” به همین ترتیب، جنگ بر تو و آنها سرد و سلامت خواهد شد، سپس امام حسین علیه السلام به اصحاب فرمود: پس مژده باد شما را که به خدا اگر ما کشته شویم، بر پیامبران وارد خواهیم شد.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | پنج شنبه 88 دی 3 ساعت 8:45 عصر
پیک صبا []

قرآن کریم و شهادت امام حسین علیه السلام(1)

علم غیب مطلق از آن خداوند است. خداوند وقتی قصد ایجاد و آفرینش این خلقت را نمود به تمام وقایعی و حوادثی که در این جهان اتفاق افتاده و تا قیامت به وقوع خواهد پیوست علم داشت. وقتی خداوند پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را جهت ترویج و رسالت برترین وکاملترین دینش یعنی اسلام برگزید وی را در جهت ابلاغ آن یاری نمود تا این شجره طیبه پا بگیرد و با ظهور منجی عالم بشریت، دینش جهانی شود و همه یک صدا ندای لااله الا الله و محمدرسول الله صلی الله علیه و آله سر دهند. همه می دانیم که معاویه قصد خاموش کردن این ندا را داشت و با فریب مردم توطئه هایی نمود که موفق نشد و در زمان یزید غفلت از اسلام و زیرپا گذاشتن قوانین و حلال کردن محرمات و به اوج خود رسید تا جائیکه از اسلام فقط نامش باقی مانده بود و اگر قیام اباعبدالله علیه السلام نبود اسلام به کل از بین می رفت. حضرت سیدالشهداء علیه السلام با قیامش دین جد خود را با خون خود احیا نمود و قیام امام حسین علیه السلام نقطه عطفی در جهت احیای دین اسلام به شمار می آید و واقعه کوچکی نیست که بشود به سادگی از کنارش گذشت و طبیعتا خداوند نیز از وقوع چنین حادثه ای خبر داشت که قبل از ولادت و هنگام ولادت حضرت امام حسین علیه السلام به پیامبرش گوشزد می کرد. با این اوصاف باید در آخرین کتاب الهی یعنی قرآن کریم در مورد این حادثه عظیم حداقل اشاره ای که کرده باشد اما به دلایلی خداوند به اشاره مستقیم به آن امتناع کرده است. در این مطلب آیاتی که به واقعه عاشورا و نهضت اباعبدالله علیه السلام اشاره دارند، استفاده شده است که حاصل تحقیق پژوهشگر بنیاد پژوهشهای استان قدس رضوی، یعنی جناب آقای محمدحسن زبری قائنی است که در کتاب شریف ”قیام امام حسین علیه السلام در نگاه اهل بیت علیهم السلام” گرد آورده است. که به علت طولانی شدن، انشاءالله مابقی این مطالب را بعدا ارسال خواهم کرد.

 

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ (بقره آیه 37)

سپس آدم از پروردگارش کلماتى را دریافت نمود.

در تفسیر این آیه شریف که آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد. روایت شده است که آدم ساق عرش و نام های پیامبر و ائمه علیهم السلام را دید، پس جبرئیل به او تلقین کرد و او گفت : ای ستوده به حق محمد، این بلند مرتبه به حق علی، ای آفریننده به حق فاطمه، این نیکوکار به حق حسن و حسین، و تمام نیکوئیها از توست، پس چون امام حسین علیه السلام را یاد کرد، اشکهایش جاری و قلبش شکست و گفت: ای برادرم جبرئیل چه می شود که بایاد پنجمین فرد، قلبم می شکند و اشکم جاری می شود؟ جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی دچار می شود که تمام مصیبتها در مقابل آن کوچک است. آدم پرسید: برادرم آن مصیبت چیست؟ گفت: تشنه و دور از وطن و تنها کشته می شود و او را یار و یاوری نیست، ای آدم، کاش او را می دیدی که  می گوید: آه از تشنگی! آه از کمی یار و یاور! تا آن که عطش بین او و آسمان چون دود جدائی می اندازد، در آن هنگام هیچ کس پاسخی به وی نمی دهد، جز این که شمشیر بر او می کشند و می خواهند شرنگ مرگ به کام او ریزند، بعد از آن همچون گوسنفندیکه از قفا سربریده شود، سر از پیکرش جدا می کنند و دشمنانش به چپاول زاد وراحله او می پردازند، و سرانجام سر او و یارانش را در شهرها میگردانند در حالیکه بانوان را نیز باخود به اسارت دارند، این چنین در علم خدای یگانه منان گذشته است پس آدم و جبرئیل همچون مادرفرزندمرده بر این مصیبت بزرگ گریستند.

وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ لاَ تَسْفِکُونَ دِمَاءکُمْ (بقره آیه 84)

و چون از شما پیمان محکم گرفتیم که خون همدیگر را مریزید

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: شأن نزول آیه: و آن هنگام که پیمان از شما گرفتیم که خون هایتان را نریزید” درباره یهود است آنان که پیمان خدا را شکستند و پیامبران الهی را تکذیب کردند و اولیای خدا را کشتند، سپس فرمود : آیا شما را آگاه نسازم از کسانی که همانند ایشان از یهودیان این امت هستند؟ گفتند بلی یا رسول خدا! فرمود: آنان گروهی از امت من هستند که گمان می برند بر آیین من اند، و حال آنکه فرزندان گرانمایه و نسل پاک مرا می کشند و شریعت و سنت مرا دگرگون می کنند و دست به خون دو فرزندم حسن و حسین می آلایند، چنان که یهودیان گذشته زکریا و یحیی علیهماالسلام را کشتند.

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ (بقره 124)

و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید

روای گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: این که خدای بزرگ و بلند مرتبه فرموده: و آن هنگام که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی آزمود، پس آنها را به پایان رسانید” مقصود از این کلمات چیست؟ فرمود: آنها کلماتی بودند که آدم از پروردگارش فرا گرفت و به سبب آنها توبه او را پذیرفت و آن کلمات این بود که گفت: پروردگارا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام از تو می خواهم که توبه مرا بپذیری پس خدا هم توبه او را پذیرفت که او توبه پذیر و مهربان است. به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! معنای به پایان بردن آن کلمات در کلام خدای عزوجل چیست؟ فرمود: یعنی آن کلمات را به قائم علیه السلام به پایان رسانید، و از آنان دوازده امام اند که نه نفرشان از نسل حسین علیه السلام هستند.

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ (آل عمران 33)

به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است

در روز عاشورا شخصی از لشکریان عمربن سعد به نام محمدبن اشعث پسر قیس کندی به امام حسین علیه السلام عرض کرد: ای حسین، پسر فاطمه! کدام منزلت و برتری از پیامبر خدا صلی الله علیه السلام در شماست که در دیگری وجودندارد؟ امام حسین علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.

پس امام حسین علیه السلام فرمود: به خدا قسم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سلم از خاندان ابراهیم علیه السلام است و عترت هدایتگر علیهم السلام از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هستند.

قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ (آل عمران 154)

بگو اگر شما در خانه‏هاى خود هم بودید کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعا [با پاى خود] به سوى قتلگاههاى خویش مى‏رفتند.

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا فرمود: آیا کتاب خدا را که بر جدم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاده شده است، نخوانده اید؟ هرجا که باشید مرگ شما را در می یابد. اگرچه در دژهای محکم و بلند باشید؟ و خدای منزه و پاک می فرماید: به یقین آنان که کشته شدنشان مقدر شده بود، به سوی آرامگاه های خود بیرون می آمدند، اگر من در جای خویش بمانم، این مردم نگون بخت چگونه آزموده می شوند و به چه چیزی مورد آزمایش قرار می گیرند و چه کسی در گودال کشتنگاه من در کربلا می آرامد؟ و به تحقیق در روزی که خدا زمین را گسترانید، کربلا را برای من برگزید، و آن را پناهگاه شیعیان ما قرار داد تا در آنجا در دنیا و آخرت امن و آسایش یابند.

یَا لَیتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا (نساء 73)

کاش من با آنان بودم و به نواى بزرگى مى‏رسیدم.

امام رضا علیه السلام فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری در خانه های بهشت با پیامبر و خاندانش جای گیری پس کشندگان حسین را لعنت کن، ای پسر شبیب! اگر دوست داری از ثواب کسانی که همراه حسین علیه السلام شهید شده اند، برخوردار باشی، هر زمان که را یاد می کنی، بگو ای کاش با آنان بودم و به پیروزی و کامیابی جاودانی راه می یافتم.



نوشته شده توسط : محبان الحسن | پنج شنبه 88 دی 3 ساعت 8:44 عصر

اکنون به داوری غدیر بنشینید

با این قرائن روشن، اگر کسی در مقصود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)که همان خلافت و زعامت مسلمین است شک کند شگفت آور نیست؟ آنها که تردید می کنند چگونه وجدان خود را قانع می سازند، و پاسخ پروردگار را روز رستاخیز چه خواهند داد؟

به یقین هرگاه ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 88 آذر 16 ساعت 9:52 عصر

مقصود از «مولی» کیست؟

مسأله مهم در اینجا تفسیر معنی مولاست که در عین وضوح، مورد بی مهری های فراوانی قرار گرفته است، زیرا با آنچه گفته شد، شک و تردیدی در قطعی بودن سند این حدیث باقی نمی ماند.

لذا بهانه جویان به سراغ ایجاد شک و تردید در مفهوم و معنی حدیث، مخصوصاً واژه «مولا» رفته اند که از آن هم طرفی نبسته اند. با صراحت باید گفت که واژه مولی در این حدیث، بلکه در غالب موارد، یک معنا بیش ندارد و آن «اولویت و شایستگی» و به تعبیر دیگر «سرپرستی» است و قرآن نیز ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 88 آذر 16 ساعت 9:49 عصر

110 تن از راویان حدیث غدیر

در اهمّیّت این رویداد تاریخی، همین اندازه کافی است که این واقعه تاریخی را صد و ده تن از صحابه پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند.(13)
البتّه این جمله نه به آن معنی است که از آن گروه عظیم، تنها همین افراد، این حادثه را نقل کرده اند; بلکه منظور این است تنها در کتاب های دانشمندان اهل تسنّن، نام صد و ده تن به چشم می خورد.

در قرن دوّم اسلامی که عصر تابعان نامیده می شود، هشتاد و نه تن از آنان به نقل این حدیث پرداخته اند.

راویان حدیث غدیر، در قرن های بعد نیز ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 88 آذر 16 ساعت 9:45 عصر

حقانیت جانشینی امیرمومنان علی (ع) در غدیر خم

امام علی (ع)

بررسی ریشه ای ؛حقانیت جانشینی امیرمومنان علی (ع) در غدیر خم
غدیر سرزمینی است میان مکّه و مدینه، در نزدیکی «جحفه» که در حدود 200 کیلومتری مکّه واقع شده و چهارراهی است که حجّاج سرزمین های مختلف می توانستند در آنجا از هم جدا شوند:

راهی به سوی مدینه می رود، در جهت شمال.

راهی به سوی عراق می رود، در جهت شرق.

راهی به سوی مصر می رود، در طرف غرب.

و راهی به سوی یمن، در جهت جنوب.

امروزه این سرزمین، سرزمین متروکی است; ولی روزی شاهد یکی از بزرگترین حوادث تاریخ اسلام بوده، و آن، روزِ نصب علی(علیه السلام) به جانشینی پیامبر گرامی اسلامی(صلی الله علیه وآله) (در روز هیجدهم ذی الحجّه سال دهم هجری) می باشد.

گرچه خلفا روی جهات سیاسی کوشیدند این خاطره عظیم تاریخی را از نظرها محو کنند و هم اکنون نیز بعضی از متعصّبان به دلائلی که ناگفته پیداست، سعی در محو یا کم رنگ کردن آن دارند; ولی ابعاد این حادثه آن قدر در صحنه تاریخ و حدیث و ادبیات عرب وسیع است، که قابل پوشانیدن یا محو کردن نیست.

و شما در این کتابچه به مدارک و منابعی در این زمینه برخورد می کنید که شگفت زده خواهید شد، و از خود می پرسید: مسأله ای که این همه دلیل و مدرک دارد چگونه مورد بی مهری و پرده پوشی قرار گرفته است؟!
امید است این تحلیل های منطقی و مدارکی که همه از منابع برادران اهل سنّت گرفته شده، وسیله ای برای تقریب صفوف مسلمین جهان گردد، و حقایقی که در گذشته به سادگی از کنار آن گذشته اند مورد توجّه دقیق همگان، به ویژه نسل جوان قرار گیرد.

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : محبان الحسن | شنبه 88 آذر 14 ساعت 9:4 عصر
<   <<   16   17   18   19   20      >

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس