دوکوهه
اگر بپرسی دو کوهه کجاست ، چه جوابی بدهیم ؟ بگوییم دو کوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجی ها را در خود جای می داد و بعد سکوت کنیم ؟ پس ای کاش نمی پرسیدی که دو کوهه کجاست ، چرا که جواب گفتن به این سوال بدین سادگی ها ممکن نیست . کاش تو خود در دو کوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سوال نبود . گفته اند شرف المکان بالمکین – اعتبار مکانها به انسانهای است که در آنها زیسته اند – و چه خوب گفته اند . دو کوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که سالهای سال با شهدا زیسته است ، با بسیجی ها، و همه سرّ مطلب همین جاست. اگر شهدا نبودند و بسیجی ها ، آنچه می ماند پادگانی بود درندشت ، با زمین هایی آسفالت ، خشک و کم دار و درخت ، ساختمان هایی کوتاه و بلند و تیرک هایی که بر آن پرچم نصب کرده اند. اما دو کوهه سال ها با شهدا زیسته است، با بسیجی ها ، و از آنها روح گرفته ؛ روحی جاودانه. دوکوهه مغموم است ، اما اشتباه نکنید ! او جنگ را دوست ندارد ، جمع با صفای بسیجی ها را دوست دارد ، جمع شهدا را ؛ آرزومند آن عرصه ای است که در آن کرامات باطنی انسانها بروز می یابد. یک بار دیگر ، سلام دوکوهه. قطارها دیگر در کنار دو کوهه نمی ایستند و بسیجی ها از آن بیرون نمی ریزند . قطارها ، دو کوهه را فراموش کرده اند و حتی برای سلامی هم نمی ایستند . بی رحمانه می گذرند . اما شهدا انسی دارند با دو کوهه که مپرس. با ذره ذره خاکش ، با زمینش ، با دیوارهایش ، با ساختمان هایش ، با همه آنچه در چشم ما هیچ نمی آید . می گویی نه ؟ از حوض رو به روی حسینیه حاج همت باز پرس که همه شهدا دو کوهه با آب آن وضو ساخته اند . در حاشیه اطراف حوض تابلوهایی هست که به یاد شهدا روییده اند . اما الفت شهدا با این حوض نه فکر کنی که به سبب تابلوهاست ! من چه بگویم ؟ اینها سخنانی نیست که بتوان گفت . تو خودت باید دریابی . و اگر نه، دیگر چه جای سخن؟ زمین صبحگاه نیز هنوز در جست و جوی رازداران خویش است . اگر زبان خاک را بدانی ، نوحه اش را در فراق آنها خواهی شنید. جا دارد که دو کوهه مزار عشاق باشد ، زیارتگاه عشاقی که از قافله شهدا جا مانده اند. ای قدمگاه بسیجی ها، ای قدمگاه عاشق ترین عاشقان، تو خوب می دانی که چه سایه بلندی را از کف داده ای . بوسه های تو بر قدم هایی می نشسته است که استوارتر از عزم آنان را زمین به یاد ندارد . یادهایت را در خود تجدید کن تا آنجا که اگر هزارها سال از این روزها بگذرد ، تو را با این نام شناسند که قدمگاه بسیجیان بوده ای . شب را به یاد بیاور که انیس عشاق است ؛ آن شب را ، بعد از عملیات والفجر یک . ای دوکوهه ، تو را با خدا چه عهدی بود که از کرامت برخوردار شدی و خاک زمین تو سجده گاه یاران خمینی شد ؟ و حال چه می کنی در فراق پیشانی هایشان که سبب اتصال ارض و سما بود ؟ و آن نجواهای عاشقانه؟. اینجا حرم راز است و پاسداران حریم آن، شهدایی که در آن نماز شب اقامه کرده اند و با خدا راز گفته اند؛ شهدایی که در حسینیه ، چشم مکاشفه بر جهان غیب گشوده اند ؛ شهدایی که همسفران عرشی امام بوده اند و اکنون میزبان او هستند. عمق وجود من با این سکوت راز آمیز آشناست ؛ سکوتی که در باطن ، هزارها فریاد دارد. من هرگز اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود . این سردار خیبر ، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است. گوش بسپار تا ناله های حاج عباس کریمی را از نیز در سوگ شهادت او بشنوی . حسینیه حاج همت قلب دو کوهه بوده است. حیات دو کوهه از اینجا آغاز می شد و به همین جا باز می گشت . وقتی انسان عزادار است ، قلب بیش از همه در رنج است و اصلا رنج بردن را همه وجود از قلب می آموزد . دو کوهه قطعه ای از خاک کربلاست ، اما در این میان ، حسینیه را قدری دیگر است . کسی می گفت کاش حسینیه را زبانی بود تا بگوید از آن سری که میان او و کربلاست . گفتم : حسینیه را زبان هست کو محرم اسرار؟ هر که می خواهد بشناسد داستان کربلا را بخواند ، اگر چه خواندن داستان را سودی نیست اگر دل کربلایی نباشد، چه بگویم در جواب اینکه حسین کیست و کربلا کدام است؟ چه بگویم در جواب اینکه چرا داستان کربلا کهنه نمی شود ؟ از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته اند . زمان ، هر سال در محرم تجدید می شود و حیات انسان هر بار در سید الشهداء . نه این حیات دنیایی که جانواران نیز از آن برخودارند ؛ حیاتی که در خور انسان است ، حیات طیبه ، حیاتی آن سان که امام داشت ، زیستنی آن سان که امام زیست . حسینیه شهدا نیز اکنون در جست و جوی گم کرده خویش است. او امام را ندید ، اما یاران امام را دید و از آنان بوی خمینی را شنید . دو کوهه، خاک و آب و در و دیوارهایش ، همه جودش با این حضور آن همه انس داشته است که اکنون ، در این روزها تنهایی ، جایی مغموم تر از آن نمی یابی . دو کوهه مغموم است و در انتظار قیامت . دلش برای شهدا تنگ شده است ، برای بسیجی ها . یک بار دیگر ، سلام دو کوهه . دو کوهه ، تو یک پادگان نیستی ، تو قطعه ای از خاک کربلایی ، چرا که یاران عاشورایی سید الشهدا را به قافله او رسانده ای . دو کوهه ، در باطن تو هنوز راز این روزهای سپری شده باقی است ، می دانم ؛ اما دیگر خاک تو قدمگاه این کربلاییان آخرالزمان نیست . بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا . آنها نمی دانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد ، یک افق است ، یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ؛ نه یک بار و نه دوبار ، به تعداد شهدایمان . دو کوهه تو خوب می فهمی که من چه می گویم . تو با حاج همت ، باحاج عباس کریمی ، با چراغی ، با دستواره ، با اسکندری، علیرضا نوری ، وزوایی، ورامینی ، رستگار ، موحد ، حاج مجید رمضان ، صالحی ، حاجی پور و صدها شهید دیگر انس داشته ای . تو که بوسه بر پای بسیجی ها زده ای ، تو که با زمزمه شبانه آنها آشنا بوده ای ، تو که نجواهای عاشقانه شان را شنیده ای تو که معنای انسان را دریافته ای ، تو خوب می دانی که ماچه می گوییم . آری تو دیگر در جست و جوی انسان نیستی ؛ تو یافتی آنچه را که یافت نمی شود . روز اول سال 68 ، پادگان دو کوهه کمی تسکین یافته است . عده ای از دوستانش آمده اند تا گمشده خویش را در آنجا بجویند . در و دیوار ، ساختمان ها و راهروها بر سر جای خویش باقی است و اگر کسی نداند ، می پندارد که دو کوهه همه چیز را از یاد برده است . درها قفل است و آنها می کوشند تا از هر راه که هست ، یک بار دیگر خود را به فضای مالوف خویش برسانند . اما گم گشته در آنجا هم نیست . عالم محضر شهداست ، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلا ظاهری خود را نبازد ؟ زمان می گذرد و مکان ها فرو می شکند ، اما حقایق باقی هستند . شهید حاجی پور زنده است ، من و تو مرده ایم . شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که با خدا بسته بودند اثبات کردند . کاش ما در خیل منتظران شهادت باشیم . یاد آوران در جست و جوی گمگشته خویش به اردوگاه کرخه می روند . شعرشان اگر چه بس مغموم می نماید ، اما شعر مستی است . آنان را که می خواهند با نظر روانکاوانه در این سرمستان میکده عشق بنگرند هشدار باد که مبادا نشانی از یأس در آنان بجویند . یأس از جنود شیطان است و اینان وارسته اند از آن جهانی که در سیطره شیاطین است . کرخه خرابات است و اینان خراباتیانند و گریه ، آبی است بر دل های سوخته شان. گریه اوج سرمستی است و اگر امروز روزگار فاش گفتن اسرار است، بگذار اینان نیز فاش بگریند . امام کو که به تماشای رهروان خویش بنشیند ؟ آری ، ما از این موهبت برخوردار بودیم که انسان دیدیم . ما یافتیم آنچه را که دیگران نیافتند . ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم . ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد . ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند . ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم . آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سردار نیافتند ، ما در شب های عملیات آزمودیم . ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند . ما عرش را دیدیم . ما زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدیم . از مائده های بهشتی تناول کردیم و بر سر سفره حضرت ابراهیم نشستیم . ما در رکاب امام حسین ( ع ) جنگیدیم . ما بی وفایی کوفیان را جبران کردیم ... و پادگان دو کوهه بر این همه شهادت خواهد داد . پادگان دوکوهه آخرین بار در عملیات مرصاد بود که به پیمان خویش وفا کرد . یک بار دیگر دو کوهه همه چهره های آشنا را دید و همه عطرهای آشنا را شنید و با همه آنچه دوست می داشت وداع کرد . دو کوهه ، با تو هستم : آیا می دانستی که این آخرین وداع است ؟ منافقین می پنداشتند که آن عهد را که تو بر آن شاهد بوده ای فراموش کرده ایم ، اما تو می دانی که اینچنین نبود . همه دانستند . دو کوهه ، آیا بر قدم همه عزیزانت بوسه زدی ؟ آیا سعی کردی که همه آن لحظات را به یاد بسپاری ؟ سعید را به خاطر داری که چه می خواند ؟ برای امام می خواند ، برای آن که عاشقانه زیستن را به ما آموخت ، برای آن که به ما آموخت عرفان را که مبارزه است ، برای آن کسی که ما همه تاریخ انبیا را در وجود او تجربه کردیم . خداحافظ دو کوهه . ما می دانیم که تو از گواهان روز محشری و بر آنچه ما بوده ایم شهادت خواهی داد . تو ما را می شناخته ای و راز خلوت ما بوده ای ؛ روزها و شب ها ، در حسینه ، در اتاق ها ، در راهروها و در زمین صبحگاهت .
این همه مغموم نباش دو کوهه . امام رفت ، اما راه او باقی است . دیر نیست آن روز که روح تو عالم را تسخیر کند و نام تو ، خاکت و پرچم هایت مظهر عدالت خواهی شوند . دو کوهه ، آیا دوست داری که پادگان یاران امام مهدی نیز باشی ؟ پس منتظر باش . شهید سید مرتضی آوینی
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
یکشنبه 88 بهمن 18 ساعت 8:24 عصر
|
|
رنگ چشم و شخصیت انسان
اگر بتوانیم شخصیت افراد را پیش از داشتن رابطه با آنها بشناسیم و یا حداقل در مورد چگونگی رفتار و اخلاق آنها حدس هایی بزنیم بدون شک این شناخت تاثیرات زیادی در رابطه ما داشته و کمک های فراوانی به ما خواهد کرد. معمولا انسان ها برای به دست آوردن شناخت بیشتر از دوستان و اطرافیان خود و یا شناخت سطحی از کسانی که برای اولین بار با آنها رو به رو می شوند به گزینه های مختلفی پناه می برند که حدس زدن شخصیت طرف مقابل از روی لباس پوشیدن، امضا و یا شیوه دست دادن او از جمله این امور است. شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بی تاثیر نبوده و چنانچه درست به کار رود مشکلات زیادی را حل خواهد کرد . مطلب زیر که توسط یکی از انجمن های اینترنتی عربی منتشر شده است به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن می پردازد.
رنگ چشم سبز نشان دهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند. در تصمیم گیری ها، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند.این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند.
رنگ چشم آبی دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت ویژه ای هم به خرج می زنند. قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.
صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی می کنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند .این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.
چشم قهوه ای سنبل مهربانی و محبت است و هر چه تیره تر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوه ای ها بسیار خون سردند و هر چه را که می خواهند به راحتی تصاحب می کنند. چنین به نظر می رسد که این افراد معنای عصبانیت را نمی شناسند و از آرامشی تمام نشدنی بهره مندند.
صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند ، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند.
با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند. چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
شنبه 88 بهمن 17 ساعت 2:3 عصر
|
شعر زیبایی از استاد شهریار به مناسبت اربعین امام حسین (ع) شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 بهمن 15 ساعت 11:55 عصر
|
شلمچه
نگاه کن پدر این نقشه های ایران است به من بگو که شلمچه کجای ایران است شلمچه نیست در این نقشه های جغرافی نگفته ای تو مگر کربلای ایران است ؟ عجیب اینکه در آن سرزمین خون افشان پر ازدحام ترین جاده های ایران است ز بس شهید که از آن بهشت آوردند گمان کنم گل آب و هوای ایران است گرفت نقشه ز دستم پدر و ابری گفت : شلمچه ناحیه ی باصفای ایران است برای رفتن اگر دل دلیل ما باشد ز هر طرف بروی ابتدای ایران است چه چشمه ها که نجوشید روی آن از خون چه خونبهای گرانی برای ایران است ز گوشه گوشه ی میهن در آن پلاکی هست شلمچه نقشه ی جفرافیای ایران است
منبع : http://www.banooyeshereshohada.blogfa.com
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
شنبه 88 بهمن 10 ساعت 7:42 عصر
|
برترین مقام یقین است درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) متن حدیث: یَا عَلىُّ: اِنَّ مِنَ الْیَقینِ أن لاَ تُرضىَ اَحداً بِسَخَطِ اللهِ، وَلا تَحَمّدَ اَحَداً بِما آتاکَ الله، وَ لا تَذُمَّ اَحداً عَلى مَا لَمْ یُؤتِکَ اللهُ، فَاِنَّ الرِّزْقَ لا یَجُرُّهُ حِرْصُ حَریص وَ لاَ تَصْرِفُهُ کَراهَةُ کَارِه، اِنَّ الله بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَالْفَرَحَ فِى الْیَقینِ وَ الرِّضَا، وَ جَعَلَ الْهَمَّ، وَ الْحُزْنَ فىِ الشَّکِّ والسُّخْطِ. ترجمه: اى على، از آثار یقین این است که رضایت هیچ کس را با خشم خداوند به دست نیاورى و کسى را بر نعمتى که خدا به تو داده نستایى و احدى را بر چیزى که خدا از تو دریغ فرموده نکوهش نکنى، چه روزى را نه حرص حریصان جلب کند و نه بى میلى کسان واپس زند.خداوند به حکمت و فضل خود آسایش و خوشى را در یقین و رضا (به قضا و قدر) قرار داده و غصّه و اندوه را در شک و نارضایى. شرح حدیث: یقین و مراحل آن: «یقین» نقطه مقابل «شک» است، همان گونه که علم نقطه مقابل جهل است، و به معناى وضوح و ثبوت چیزى آمده است، و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده مى شود به مرحله عالى ایمان «یقین» گفته مى شود. امام باقر(علیه السلام)فرمود: «ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر است، و یقین یک درجه برتر از تقواست». سپس افزود: «درمیان مردم چیزى کمتر از یقین تقسیم نشده است». راوى سؤال مى کند: یقین چیست؟ مى فرماید: «حقیقت یقین، توکّل بر خدا، و تسلیم در برابر ذات پاک او، و رضا به قضاى الهى، و واگذارى تمام کارهاى خویش به خداوند است». برترى مقام یقین از مقام تقوا و ایمان و اسلام چیزى است که در روایات دیگر نیز روى آن تأکید شده است. ولى با این حال براى یقین مراتبى است در آیات 1 ـ 8 سوره تکاثر و آیه 95 سوره واقعه به آن اشاره شده و آن سه مرحله است: 1ـ علم الیقین: و آن این است که انسان از دلایل مختلف به چیزى ایمان آورد، مانند کسى که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا مى کند. 2ـ عین الیقین: و آن در جایى است که انسان به مرحله مشاهده مى رسد و با چشم خود مثلا آتش را مشاهده مى کند. 3ـ حق الیقین: و آن همانند کسى است که وارد آتش شود و سوزش آن را لمس کند، و به صفات آتش متّصف گردد و این بالاترین مرحله یقین است. در حقیقت مرحله اوّل جنبه عمومى دارد، و مرحله دوّم براى پرهیزگاران است و مرحله سوّم مخصوص خاصّان و مقربّان است. و لذا در حدیثى آمده است که خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کردند: شنیده ایم بعضى از یاران عیسى(علیه السلام) روى آب راه مى رفتند؟ فرمود: اگر یقینش از آن محکمتر بود بر هوا راه مى رفت.(1)
پی نوشتها: 1. تفسیر نمونه، ج 27، ص 283 ـ 285. منبع:پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 بهمن 8 ساعت 9:26 عصر
|
چگونه میتوانم از ابتلاء به ایدز پیشگیری کنم؟ متأسفانه تاکنون هیچ واکسن مؤثری برای پیشگیری از ابتلا به ایدز ساخته نشده است. برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری موارد زیر را به دقت مطالعه کنید و همواره و بدون کوتاهی بکار بگیرید: 1. از استفاده از سرنگ و سرسوزن استفاده شده توسط فرد دیگر اجتناب کنید. سوزنهایی که قبلاً برای خالکوبی و یا سوراخ کردن بدن دیگران استفاده شده است هرگز نبایستی استفاده نمایید.
7. برای اقدامات پزشکی و دندانپزشکی حتما به مطب ها و مراکز معتبر مراجعه نمایید. هرگز اجازه ندهید که از سوزن استفاده شده برای دیگری برای شما استفاده گردد.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
جمعه 88 بهمن 2 ساعت 1:19 عصر
|
بیماری ایدز چه علائمی دارد؟ ورود ویروس HIV به بدن می تواند بدون علامت باشد یا ممکن است با علائمی مانند تب، درد عضلانی و گلودرد همراه باشد (شبیه علائم سرماخوردگی). پس از آن، بیمار دوره ای بدون علامت را پشت سر می گذراند. پس از این مدت - که در افراد مختلف و بسته به درمان شدن یا نشدن بیمار زمان مختلفی از چند ماه تا چند سال خواهد داشت - بیماری ایدز ظاهر می شود که علامت آن ابتلا به برخی عفونتهای قارچی، ویروسی و یا باکتریایی فرصت طلب است که در افراد سالم به ندرت دیده می شود. فراموش نکنیم که از زمان ورود ویروس به بدن، بیماری قابل سرایت به دیگران است حتی اگر بیمار علامتی نداشته باشد و یا خود از وجود بیماری مطلع نباشد.
آیا ایدز درمان دارد؟ متأسفانه ایدز هیچ درمان قطعی ندارد و داروهای گوناگون کنونی تنها قادر به کنترل برخی از عوارض بیماری و تا حدودی افزایش طول عمر بیماران هستند. داروهای موجود جلو تکثیر سریع ویروس را می گیرند و تعداد ویروسهای موجود در بدن را کم می کنند. هیچکدام از این داروها قادر به نابودی دائم این ویروس در بدن نیستند. با کاهش تعداد ویروس در بدن، عملکرد دستگاه دفاعی بدن بهبود می یابد و خطر ابتلا به عفونت های فرصت طلب در بدن کم می شود و بدینوسیله طول عمر بیمار زیاد تر می شود و عوارض بیماری کم می شود. بیماران ایدزی مجبورند برخی از داروهایشان را برای تمام طول عمرشان مصرف کنند. آنها حتی در زمانیکه دستگاه دفاعی بدنشان بسیار ضعیف است، برای جلوگیری از مبتلا شدن به عفونتهای کشنده باید روزانه آنتی بیوتیک های مختلفی مصرف کنند.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
جمعه 88 بهمن 2 ساعت 1:17 عصر
|
ویروس HIV چگونه منتقل میشوند؟ ویروس HIV از یک فرد به فرد دیگر قابل انتقال است که این انتقال از طریق مایعات بدن مانند خون، منی یا ترشحات واژن انحام میشود. شایعترین راههای انتقال عبارتند از:
تماس جنسی شایعترین راه سرایت آلودگی است. انتقال در اثر رابطه محافظت نشده با جنس مخالف و یا در اثر همجنس بازی امکان پذیر است. هر گونه تماس جنسی محافطت نشده از راه واژن، مقعد و دهان امکان سرایت دارد. - با استفاده از سرنگ آلوده به خون افراد آلوده (در معتادان تزریقی مواد مخدر) در صورتیکه معتادان تزریقی از سرنگ مشترک دیگران استفاده کنند بسیار در معرض ابتلا به ویروس HIV و سایر عفونتها مانند هپاتیت هستند. - خالکوبی و سوراخ کردن گوش بوسیله سوزن و وسایل آلوده بیماری را منتقل می کند. - استفاده از تیغ و وسایل مشترک در سلمانی خطر ابتلا دارد. - استفاده از وسایل دندانپزشکی که بخوبی سترون نشده است، بخصوص در مطبهای غیرمجاز و توسط کسانی که بصورت تجربی کار دندانپزشکی می کنند خطر انتقال ایدز دارد. - شما ممکن است در معرض ابتلا به این بیماری باشید اگر: با شرکای جنسی متعددی رابطه جنسی محافظت نشده دارید. به یکی از بیماریهای مقاربتی مانند: سوزاک یا سیفلیس مبتلا شدهاید. از سرنگ قبلاً مصرف شده دیگران جهت تزریق مواد مخدر استفاده کردهاید. دارای شریک جنسی با هر یک از سه خصوصیت بالا هستید. در این شرایط شما حتماً باید از نظر ایدز آزمایش بدهید. کودکانی که از مادران آلوده به این بیماری متولد میشوند نیز در معرض ابتلا به ایدز هستند. در حال حاضر به کلیه مادرانی که در معرض خطر هستند توصیه می شود از نظر ایدز در ابتدای بارداری آزمایش شوند. در صورتیکه مادر HIV مثبت باشد، با استفاده از برخی داروها و نیز با انتخاب روش زایمان و شیردهی مناسب خطر انتقال بیماری به نوزاد از طریق مادر به میزان قابل توجهی کم می شود. چه نوع تماسهایی با افراد آلوده موجب انتقال بیماری نمیشود؟ ویروس HIV در خارج بدن مدت زیادی نمیتواند زنده بماند بنابراین از طریق تماسهای معمولی منتقل نمیشود. این ویروس از طریق لمس کردن، دست دادن، در آغوش گرفتن، شناکردن در استخر عمومی، اهدای خون، استفاده از توالت عمومی، تلفن، دستگیره در یا فواره آب انتقال نمییابد. شما همچنین از طریق غذا و نیش حشرات به این بیماری مبتلا نمیشوید. بوسیدن فرد مبتلا با لبهای بسته احتمال انتقال کمی دارد ولی بوسیدن با لبهای باز یا بوسیدنهای عاشقانه احتمال انتقال دارد. تماس با اشک و عرق بیماران، عطسه و سرفه عامل انتقال بیماری نیست. تماس روزانه، استفاده از تلفن مشترک و حتی استفاده از فنجان مشترک در محیط کار عامل انتقال HIV نمی باشد.
آیا آزمایش بلافاصله بعد از انتقال بیماری، ابتلا به بیماری را نشان میدهد؟ خیر، بعد از 6-3 ماه از زمان احتمالی انتقال این ویروس، جواب آزمایش با دقت خوبی به شما میگوید که آیا آلوده شدهاید یا خیر. منفی شدن آزمایش قبل از این زمان نمی تواند شما را از نبودن ویروس در بدنتان مطمئن کند.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 بهمن 1 ساعت 9:5 عصر
|
ایدز چیست؟ ایدز اختلال اکتسابی در دستگاه دفاعی بدن است که توسط ویروس HIV انتقال مییابد. این ویروس که اولین بار در سال 1981 میلادی در میان همجنس بازان آمریکایی مشاهده شد، به دستگاه دفاعی بدن حمله میکند. دستگاه دفاعی وظیفه جلوگیری از بیمار شدن بدن را به عهده دارد. وقتیکه فردی ایدز دارد، دستگاه دفاعی نمیتواند کارکرد صحیح خود را داشته باشد و نمیتواند در مقابل ابتلا به بیماریها مقابله کند. میکروبهایی که در بدن سالم به راحتی و حتی بدون اینکه فرد متوجه شود نابود می شوند، در بدن افراد ایدزی تبدیل به عفونتهای شدید و حتی کشنده می گردند. معمولاً بیماران ایدزی در اثر یک عفونت و یا یک سرطان – که بدن توان دفاع از خود در مقابل آن را ندارد- جان خود را از دست میدهند. در حال حاضر حدود 40 میلیون نفر در جهان HIV مثبت هستند. از این تعداد حدود 3 میلیون نفر در مرحله بیماری ایدز هستند.
زمانیکه ویروس HIV در بدن یافت گردد، بیمار HIV مثبت است. ایدز زمانی است که بیمار HIV مثبت دارای علائم شدید بیماری شده باشد به نحویکه با اختلال شدید در کارکرد دستگاه دفاعی بدن، عفونتهای فرصت طلب بیمار را آلوده نمایند و بدن بیمار خود نتواند از رشد این میکروبها در بدن جلوگیری کند. بدن فرد سالم با دستگاه دفاعی خود می تواند به راحتی از ابتلا به عفونتهای فرصت طلب جلوگیری کند.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 بهمن 1 ساعت 9:2 عصر
|
اعمالِ ماهِ صفر هر یک از روزهاى سال، روز خداست و انسان مى تواند در آن روز براى موفقیت خویش، تلاش کند و براى نزدیکى به خداى سبحان و فراهم آورى خرسندى وى ، عبادت کند، تصدّق نماید و خدمت به مردم کند. ماه صفر نیز این چنین است. اگر انسان، طالب رضاى الهى باشد و در این راه بکوشد، به توفیقات الهى دست پیدا مى کند و درهاى رحمت، نعمت و سرافرازى را به روى خود مى گشاید. در مقابل، اگر از یاد خدا غافل بماند و در پى هوى و هوس هاى نفسانى باشد و از شیطان لعین پیروى کند، طبعا از توفیقات الهى دور مى گردد و درهاى نقمت، بدبختى و سیاه روزى را به روى خود مى گشاید و زمینه عذاب الهى در روز قیامت را براى خویش فراهم مى کند. با این حال، در برخى از منابع آمده است که ماه صفر، معروف به نحوست است. محدث جلیل القدر حضرت آیت الله شیخ عباس قمى(ره) هم در مفاتیح الجنان، در بخش اعمال ماه صفر، و هم در وقایع الایّام، به این موضوع اشاره کرده است. در این جا، متن گفتار این محدث بزرگ را از وقایع الا یّام بیان مى کنیم: بدان که این ماه (صفر) معروف به نحوست است و شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام ذى قعده، ذى حجّه و محرم الحرام واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال مى نمودند و خانه و منازل از اهلش خالى مى شد. و این هم یک سبب است در وجه تسمیه آن، به صفر. به هر حال، از براى رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسى خواهد محفوظ بماند از بلاهاى نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایى را که محدث فیض(روح الله روحه)، در خلاصة الاذکار ذکر فرمود: «یا شدید القوى، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنى شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إنّى کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ من الغمّ، و کذلک ننجىِ المؤ منین، و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین» (1) «سیّد بن طاووس» نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا» (فتح) و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللّه به هدف اجابت مى رسد).(2) ـ در روز اربعین (بیستم ماه صفر) زیارت امام حسین(علیه السلام) مستحبّ است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتى که «شیخ طوسى» از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: نشانه هاى مؤمن پنج چیز است: به جاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.(3)
پی نوشت ها : 1. نام کتاب: روز شمار تاریخ اسلام، جلد دوّم: ماه صفر ؛ مؤلف: سیّد تقى واردى 2. اقبال، صفحه 587. 3. همان مدرک، صفحه 589 و مصباح المتهجّد، صفحه 787، (اهل سنّت یا بسم اللّه را در آغاز سوره ها در نماز ترک مى کنند یا آهسته مى گویند، با این که بسم اللّه قطعاً جزء سوره حمد، بلکه سایر سوره هاى قرآن است).
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
شنبه 88 دی 26 ساعت 9:16 عصر
|