زمینههای پیدایش بهاییت اغلب تحلیلگرانی که درباره بهاییت مطالعه میکنند علت بروز چنین جنبشی را در زمینههای اقتصادی جست و جو میکنند و فقر و فلاکت مردم را عامل اصلی آن میدانند . تردیدی نیست که اوضاع اسفبار اجتماعی و اقتصادی در زمان قاجار میتوانست زمینه ی برخی مخالفتها علیه حکومت مرکزی را ایجاد کند در غیر این صورت چه ضرورتی داشت تا زمانی که دین کامل و آسمانی اسلام در جامعهی ایرانی رسوخ کرده تعلیمات ابتدایی و بیمحتوای فرقه هایی مانند بهاییت در میان مردم جایی برای خود باز کند ؟ بابیگری و بهاییت بدعتی بود که بر اساس بنیانهای مذهب شیعه بنا نهاده شده بود . و حرف تازه ای برای گفتن نداشت . با این حال رشد و گسترش این فرقه در مدت کوتاهی و به رغم تمام مخالفتها میبایست دلایلی غیر از دلایل اقتصادی داشته باشد به این ترتیب که با گذشت از دوران قاجار و ورود به دوران پهلوی برخی اصلاحات در امور اقتصادی به وجود آمد با این حال این وضعیت مانعی در راه گسترش بهاییت ایجاد نکرد بلکه ترویج بهاییگری در دوران پهلوی دوم به اوج خود رسید . پس علاوه بر دلایل اقتصادی میتوان نقش استعمارگران خارجی را در ظهور این فرقه در نظر گرفت . سؤال اینجاست که استعمارگران از بدعتگذاری در دین ملت ایران و ایجاد انشعاب بین آن چه نفعی میبرند ؟ پاسخ این سؤال را در مقطعی جست و جو میکنیم که به عصر امتیازات معروف است . در این دوران دولتهای روس ، انگلیس و فرانسه با بستن معاهدات و قراردادهای اقتصادی یا سیاسی گوشهای از خاک ایران را تصاحب میکردند یا ثروتی را به غارت میبردند . پذیرش اینگونه معاهدات ننگین نشانهی آن بود که دولت ایران در مقابل استعمارگران به ذلت افتاده و توان مقابله با زیاده خواهی آنان را نداشت . اما به رغم ناتوانی دولت نشانههایی از مقاومت ملت با این دزدیهای آشکار وجود داشت . فتوای جهاد توسط علما در جنگ ایران و روسیه و پیروزیهای حاصل از آن توسط مردم را میتوان نمونهای از این مقاومتها دانست . پس دولتهای استعمارگر در مقابل ملت متحد ایران موفقیتی کسب نمیکردند . نقش عظیم روحانیت مخصوصا علمای شیعه و همچنین وحدت دینی از دید استعمارگران پنهان نمیماند . ابتدا روسیان با درس گرفتن از تجارب ایجاد اختلاف مذهبی و سیاست تفرقه بینداز و حکومتکن به حمایت از سید علی محمد باب پرداختند و پس از آنها در دوران ناصری انگلیسیها نیز به صف حامیان این فرقهی بدعتگذار پیوستند . هرقدر استعمارگران قدرت بیشتری در ایران پیدا میکردند حمایت آنها از فرقههای بابیه و بهاییه علنیتر میشد . پس از فعالیتهای مرحوم علامه مجلسی و مبارزههای سیاسی علمای دیگر در دهههای اخیر ، استعمار بارها برای تسخیر و تسلط بر ایران اقدام کرد و با قیام روحانیت شکست سختی خورد . از جمله : فتوای دفاع در برابر حملهی روسیها توسط مرحوم کاشف الغطاء و ملا احمد نراقی در جنگ جهانی اول ، فرمان جهاد در برابر حملهی متجاوزان از سوی سید محمد مجاهد اصفهانی و ملا محمد استر آبادی ، فتوای تحریم تنباکو علیه انگلیس توسط میرزای شیرازی و دیگر مقابلههای روحانیت و . . . استعمار ، میزان قدرت و نفوذ مردمی روحانیت را کشف کرد و یکی از منفذهای ورود خود به جامعهی مسلمانان را نفوذ در این دژ مستحکم یافت ؛ لذا با به راه انداختن جریانهای به اصطلاح مذهبی نظیر بهاییت و تقویت و توسعه آنها قصد ایجاد شکاف و نفاق بین روحانیت و امت مسلمان را داشت و با فرقه فرقه کردن شیعیان و بی ارزش نمودن عقیدهی مهدویت و رخنه در صفوف روحانیت به دنبال اخلال در ایران بود .
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 89 اردیبهشت 2 ساعت 9:50 عصر
|