در مکتب زینب علیهاسلام در فضیلتهای حضرت زینب علیهاسلام میتوان به قناعت، زهد، عبادت و تحمل در مقابل پیشآمدهای ناگوار و مشکلات روزگار اشاره کرد. از شگفتیهای آن بانو این که در حدود شش سالگی، خطبه بلیغ و طولانی مادر بزرگوارشان را در مسجد النبی راجع به فدک و ولایت امیرمؤمنان حفظ کرده بود. بشیر بن خزیم اسدی از شخصیتهای مهم کوفه میگوید: «به خدا سوگند هرگز زنی را که سراپا شرم و حیا باشد، سخنرانتر از زینب علیهاسلام ندیدهام؛ گویی از زبان علی علیهالسلام نطق میکرد و سخن گفتن را از زبان آن حضرت فرا گرفته بود». موقعیت علمی و اجتماعی آن بانو به گونهای بود که شوهرش عبداللّه نیز او را با این عنوان میخواند: «ای دختر مرتضی، ای بانوی خردمند بنیهاشم». امام سجاد علیهالسلام پس از خطبه آتشین زینب در کوفه، در مقام تأیید به ایشان فرمود: «بحمداللّه تو دانشمند بدون آموزگار و اندیشمند بدون استاد هستی».
زهد زینب علیهاسلام زینب کبری علیهاسلام نمونه بارز زاهد کامل بود. او هرچند همسرش از ثروتمندان کمنظیر عرب به شمار میآمد، ولی از همه زیباییهای دنیا چشم پوشید و برای رضای خدا ویاری نهضت مقدس اباعبداللّه الحسین علیهالسلام راه کربلا را در پیش گرفت و در این راه چون کوهی استوار و پا برجا بود و پناهگاه خاندان عصمت و طهارت شد. او با پدری زهد پیشه چون علی علیهالسلام زندگی کرد و یک بار چهار هزار درهم از اموال شخصیاش به یک عرب بخشید و مشکل او را برطرف نمود!
زینب علیهاسلام در مهد فضیلتها بیان سخنان و خطبههای عالمانه و همراه با استدلال به آیات قرآن کریم، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و دربار یزید از سوی زینب کبری علیهاسلام ، هر یک شاهد گویایی بر توانایی علمی ودانش آن بانوست و البته این طبیعی است؛ چرا که پیامبر صلیاللهعلیهوآله مدینه و شهر علم است و علی هم دروازه آن شهر، و هر کس بخواهد وارد شهر علم شود، باید از آن در وارد گردد. زینب علیهاالسلام خود ساکن شهر علم بود و از محضر جد بزرگوار خود کسب فیض مینمود. بسیاری از محدثان از حضرت زینب علیهاسلام حدیث نقل کردهاند. از جمله ابن عباس، خطبه حضرت زهرا علیهاسلام را از آن حضرت نقل میکند و میگوید: «زینب، عقیله بنیهاشم، احادیث بسیاری از فاطمه علیهاسلام و مادرش نقل نموده است».
با غروب غمانگیز حیات امیرمؤمنان علیهالسلام صبح صادق امامت امام حسن علیهالسلام و سپس دوران امامت امام حسین علیهالسلام آغاز شد. در این فصل از زندگانی زینب علیهاالسلام ، او چون مادری مهربان، یاری وفادار و خیرخواهی همیشگی برای برادران بود. اما بعد از شهادت امام حسن علیهالسلام ، او دیگر همه کس حسین علیهالسلام و همرازی مطمئن برای او به شمار میآمد. عشق به حسین چنان وجود این بانو را پر کرده بود که زندگی بدون برادر برایش مقدور نبود. با شروع نهضت حسینی، زینب همچون پروانه گرداگرد شمع وجود برادر میسوخت و خود را برای فردایی مهیا میساخت که دیگر حسین نبود و او میبایست گرد خیمههای نیمسوخته حرم بسوزد و از دلهای سوخته دلجویی کند.
زینب علیهاسلام آیینه حسین بود و آیینه دار آیین رسول خدا علیهاالسلام . دیدار زینب، تماشای حسین را به دیدگان مضطرب هدیه میداد و او شعله عشق حسین را در میان دلهای مشتعل کربلا تقسیم میکرد تا هیچ کس بینور حسین قدم درراه نگذارد و بیروشنی او شام و کوفه را تجربه نکند. زینب علیهاسلام آیینه حسین علیهالسلام بود. زینب حسین بود و خودش، حسین علیهالسلام بود و زهرا علیهاسلام ، حسین علیهالسلام بود و علی علیهالسلام . زینب تصویری از اهل بیت علیهمالسلام بود. زینب، همه صبر و شکیبایی و همه سرمایه غریبیها و بیپناهیها بود. زینب، آینه حسین بود و امتداد راه او در کربلا. آری، زینب با حسین خاکسترنشین شد، آن لحظه که بر خاکسترهای خیمههای نیم سوخته به نماز نشسته بود. زینب و حسین دو تصویرند در کربلا و کوفه؛ بلکه در همیشه و همه جا برای همه آنان که بخواهند یک حقیقت را در دو جلوه ببینند.
در مجلس یزید زینب علیهاسلام بعد از ورود به شام، با سخنان علیگونهاش یزید را رسوا ساخت. او در مجلس یزید خطاب به او فرمود: «افسوس که ناچار به گفتگو با تو هستم؛ و گرنه حقیرتر از آنی که با تو سخن گویم.... به خدا قسم که جز از خدا ترسی ندارم و جز به او نزد کسی شکایت نمیبرم. هر مکر و خدعهای داری به کار گیر، ولی بدان به خدا سوگند نمیتوانی یاد ما را محو کنی و ذکر اهل بیت را از بین ببری». ایشان سپس خطبهاش را آغاز کرد و فرمود: «آیا گمان کردی که چون عرصه را بر ما تنگ نمودی و ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف بردی، ما را نزد خدا خوار نمودی. ای یزید! به خدا قسم تو جز پوست خود را نشکافتی و جز گوشت بدن خود را قطع ننمودی.» یزید بعد از شنیدن این سخنان آتشین، از وحشت و تأثر آن چنان لرزید که دستور داد اهل بیت را با کمال احترام به مدینه برگردانند.
توسل به حضرت زینب علیهاسلام و واسطه قرار دادن ایشان برای دریافت توفیقات الهی، از مسائلی است که در کلام معصومان بدان سفارش شده است. امام زمان(عج) فرمود: «در گرفتاری واسطهای آبرومند چون عمهام زینب علیهاالسلام به درگاه خدا معرفی کنید تا خدای متعال گرفتاریتان را برطرف سازد.» همچنین ایشان در جای دیگر فرموده است: «به شیعیان و دوستان من بگویید خدا را به حق عمهام حضرت زینب علیهاسلام قسم دهند که ظهور مرا نزدیک گرداند.»
تابش آفتاب شکوهمند زینب علیهاسلام بعد از ورود به مدینه طیبه بیش از یک سال و اندی دوام نیاورد و همین مقدار زندگانی هم بدون حسین علیهالسلام برای زینب علیهاسلام بسیار سخت بود. اگر مقام والای صبر و تسلیم حضرت زینب علیهاسلام در برابر مقدرت الهی نبود، کافی بود که زینب علیهاسلام بعد از حسین علیهالسلام با تجدید هر خاطرهای از خاطرههای کربلا و عاشورا جان بسپارد و با زندگی وداع کند؛ اما زینب علیهاسلام بنده شایسته خدا بود و بندگی خدا را در میدانهای مختلف نشان داد و فرمان «فاصبِرْ صبرا جمیلاً» را لبیک گفت و بسان برادرش حسین نقش زیباترین شکیب را بر صحنه تاریخ بشریت ترسیم کرد. بدین سان، روحی بلند پس از حیاتی شکوهمند به جوار رحمت بیکران حق بار یافت و به دودمان پاکش پیوست و درس بندگی، عفت، ایثار، تعهد و صبر در راه خدا را به همگان آموخت.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
دوشنبه 89 تیر 7 ساعت 12:28 عصر
|