سیره عملی بزرگان در ارتباط با انس با امام زمان ( عج )
علامه سید مهدی بحرالعلوم ( ره ) : این بزرگوار یکی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر ( ع ) بوده اند که پیوسته متوسل به ان حضرت میشدند . ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی ( ره ) همدرس بوده و مرحوم میرزا میگوید چون استعدادش زیاد نبود من غالبا درسها را برای ایشان تقریر میکردم . بعد از اینکه من به ایران آمدم و چند سالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفق شدن ، در این زمان سید بحر العلوم اشتهار علمی زیادی پیدا کرده بود و قتی با ایشان ملاقات کردم ایشان را دریای مواجی از علم دیدم ، وقتی سر قضیه را از ایشان جویا شدم ، در خولت اینگونه برایم تعریف کردند : شبی به مسجد کوفه رفته بودم دیدم اقایم حضرت ولی عصر ( ع ) مشغول عبادت است . ایستادم وو سلام کردن و جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم . من کمی جلو رفتم ولی ادب کردم و جلوتر نرفتم . فرمودند : جلوتر بیا ، پس چند قدمی جلوتر رفتم . بازهم فرمودند جلوتر بیا ، و من نزدیک شدن تا انکه او اغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مبارکش چسبانید . در ان هنگام انچه را که خداوند متعال میخواست که به قلب و سینه من سرازی شود ، سرازیر شد . ( 17 )
- البته در موارد دیگر نیز عنایات حضرت ( عج ) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده اند ، که ما به ذکر همین مورد اکتفا میکنیم . ( 18 )
شیخ صدوق ( ره ) : شیخ طوسی و دیگران روایت کرده اند که : علی بن بابویه ( ره ) که پدر شیخ صدوق ( ره ) و از علما بود ، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر ( عج ) نوشت و در ان از حضرت خواهش کرده بود که دعا کنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نمایند . و این عریضه را توسط حسین بن روح ( ره ) نائب خاص حضرت خدمت ان وجود مقدس فرستاد . جواب ان را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند : برای تو دعا کردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیکو کرامت فرمایند .
خداوند دو فرزند به نامهای محمد و حسین به ایشان عنایت کرد که محمد معروف به شیخ صدوق و صاحب کتابهای بسیاری از جمله من لا یحضره الفقیه است . و حسین نیز بسیاری از فضلا و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده اند . و شیخ صدوق پیوسته افتخار میکرد که من به دعای حضرت مهدی ( ع ) متولد شده ام . ( 19 )
مرحوم مقدس اردبیلی ( ره ) : سید میر علام تفرشی از شاگردان ایشان میگوید : شبی در تاریکی استادم را دیدم که به سمت حرم امیر المونین ( ع ) آمدند . در به روی ایشان باز شد . داخل رفتند و صدای مکالمه ای را میشنیدم . بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد کوفه رفتند و من نیز ایشان را دنبال میکردم . در انجا نیز وارد محراب امیرالمونین ( ع ) شدند و من صدای مکالمه مبهمی را شنیدم . در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند . من ایشان را به امیرالمومنان ( ع ) قسم دادم که قضیه امشب چه بود . ایشان بعد از اینکه از من قول گرفت این قضیه را تا اخر عمرشان برای کسی نگویم ، فرمودند : بعضی مسائل مشکل برایم پیش امده بود که در حل انها متحیر بودم . از این رو متوسل به امیر مومنان شدم . ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی ( ع ) که امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند : ایشان در مسجد کوفه اند . به انجا امدم . سوالها را جواب گرفتم و اکنون به نجف برمیگردم .
آیت الله میرزای شیرازی ( ره ) : در زمانی که استعمار انگلیس امتیاز انحصاری کشت و فروش توتون و تنباکو را در ایران به دست گرفت و قصد نفوذ و استعمار کشور را داشت ، علما درصدد مقابله برامدند . ایت الله سید محمد فشارکی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ امده و طی صحبت صریحی از ایشان میخواهند ، بر علیه استعمار انگلیس قیام کرده و موضع شدیدی اتخاذ نمایند . حضرت ایت الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افکنده و می فرمایند : مدتهاست که در فکر ان بودم و در این مدت ، جهات مختلف این فتوا را بررسی کردم تا اینکه دیروز به نتیجه نهایی رسیدم و امروز به سرداب مقدس رفتم تا از مولایم امام زمان ( ع ) اجازه حکم بگیرم . و اقا نیز اجازه فرمودند و قبل از امدن شما حکم را نوشتم .
پی نوشتها:
17 – نجم الثاقب . ص 373 ( به تلخیص ) ، میرزا حسین نوری ( ره ) ، انتشارات استان مقدس صاحب الزمان ( عج ) قم ، جمکران ، 1412 ه . ق . چاپ دوم
18 – همان / 474 و 478 .
19 – عنایات حضرت مهدی ( ع ) به علما و طلاب ، ص 263 ، محمد رضا باقی اصفهانی ، انتشارات نصایح / قم / اول / 1379.
20 – نجم الثاقب ( همان ص 454 )