زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، خُنَک کردن جگر تفته را دوست دارد . هرکه جگری تفته را آب بنوشاند، چه [متعلّقبه] چارپایان باشد یا جز آن، خداوند، در آن روزی که سایه ایجز سایه او نیست، بر او سایه افکند . [.امام باقر علیه السلام]

تا داشته ام، فقط تو را داشته ام

با نام تو قد و قامت افراشته ام

بوی صلوات می دهد دستانم

از بس که گل محمدی کاشته ام

***

پیوسته نماز در قیامست، حسین

فتاد و دو حج ناتمامست، حسین

عمریست که دور مرقدش می گردیم

آیینه مسجدالحرامست، حسین

***

برپا شده است در دل من خیمه غمی

جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی

عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان

غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی

بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی

این بیت سست را نفروشم به عالمی

گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود

چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته زنجیرزن بکش

آشفته ام میان صفوف منظمی

می خوانی ام به حکم روایات روشنی

می خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی الحجه اش درست به پایان نمی رسد

تقویم اگر نداشته باشد محرمی

*****

شعر از سعید بیابانکی



نوشته شده توسط : محبان الحسن | یکشنبه 93 آبان 4 ساعت 4:7 عصر

روز عید غدیر، آقا امیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب یه عیدی خوب به یکی از دوقلوها داد.

آخر مراسم جشن هیئت، قرعه کشی سفر کربلا انجام شد که قرعه اش به اسم داداشم در اومد. خوشا به سعادتش. تو جمعی که حدودا 1000 نفر بودن، ارباب طلبیدش. نمی دونم اصلا خودم قبل از اینکه شمارش رو بخونن یه نیگا بهش کردم و به دلم اومد که اون اسمش درمیاد. ان شاءاله که زیارت کربلا و عتبات قسمت همه دوستداران و عاشقان حسینی بشه. اینجور موقع ها اولش خود آدم باورش نمیشه اسمش دراومده. اونم خیلی هیجان زده و شوکه شده بود. ولی خوب به قول بچه ها پرچم بالا بود!

از طرف جایی که خدمت میکنه یه برگه دیدار با رهبری داشت برا صبح همون روز. خودش نتونست بره و به یکی از دوستانش داد. از اینطرف عوضش دراومد و کربلا قسمتش شد.

اللهم ارزقنا زیاره حرم الحسین علیه السلام بکربلاء!

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | چهارشنبه 93 مهر 23 ساعت 5:46 عصر

لطفا اگر کسی میتونه یه راهنمایی بکنه؛

رابطه تیر سه شعبه که برای از پا درآوردن علمدار و سپهداری مثل یل کربلا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام استفاده میشه، با یه طفل صغیر شیرخواره 6 ماهه چیه؟!!!

تیری که با شلیک اون نامرد لعنت شده تا ابد و حرامزاده، حنجر رو از این گوش تو گوش دیگه برید (من الاذن الی الاذن)! بعد به دست ابی عبداله علیه السلام خورد و اونم زخمی کرد و قطعا بعد هم به سینه شکسته مادر سادات، ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام اله علیها اصابت کرده.

امام حسین علیه السلام بعد از تیرخوردن و شهید شدن آخرین سرباز علی که داشت، روش نمیشه به خیمه و پیش حضرت رباب سلام اله علیها برگرده، شاید پیش خودش اینطور فرموده کاش عباسم اینجا بود و علی اصغرم رو به دستان او میسپردم، اما یادش میفته عباسم که دست در بدن نداره...

بعد که از شرمندگی جلو رباب علیها سلام یه قدم به سمت خیمه و یه قدم به عقب بر میداره و میره شیرخوارشو دفن کنه،  جاییه که حرمله ملعون میگه اونجا دلم سوخت...


حضرت علی اصغر علیه السلام و تیر دشمن

 

پ.ن: لای لای علی، لای لای علی! سیراب شدی علی جان!

پ.ن: حضرت زهرا سلام اله علیها با همین شهزاده 6 ماهه توصحنه محشر غوغا میکنن!

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 92 آبان 20 ساعت 3:1 عصر

تو کربلا؛ حمیده خاتون، دختر مسلم رو روی زانوش نشوند. گفت اگه بهت بگم که خواهرت دیگه نیست، رقیه و سکینه و فاطمه میتونن برات خواهری کنن؟ جواب داد، بله عمو جان. اگه برادرات نباشن علی اکبر و قاسم و عبدالله میتونن برات برادری کنن؟ گفت بله عموجان. اگه مادرت نباشه، رباب میتونه برات مادری کنه؟ گفت بله ای عمو جان. ابی عبدالله سرش رو پایین انداخت و فرمود اگه بابات نباشه من میتونم برات پدری کنم؟ جواب داد عموجان بسه دیگه و اشک از چشمانش جاری شد. امام نوازشش می کرد، دلداریش می داد و می گفت دخترم من هستم، عباس هست، علی اکبر هست ...

 رقیه هم نگاه می کرد...

بعد از وداع وقتی حسین داشت به سمت میدان جنگ می رفت، دید که اسب حرکت نمیکنه و سرجاش ایستاده. هر چی اسب رو حرکت می ده ایستاده و به پایین اشاره میکنه. از اسب پیاده شد و دید دختر سه سالش جلوی اسب رو گرفته. گفت چی شده دخترم چرا نمیزاری بابا بره؟ جواب داد بابا جان، یادته اونروز دختر مسلم که یتیم شده بود رو روی پات نشونده بودی و نوازشش می کردی، منم همون طوری نوازش کن. ابی عبداله رقیه خاتون رو در آغوش گرفت، بوسید، بوئید و نوازش کرد. خواست لبهای مبارک رو روی لبهای رقیه بزاره، دست سکینه اومد و مانع شد. گفت بابا مگه نمی بینی دختر مسلم داره نگاه میکنه...

تو خرابه شام؛ دلها بسوزه! یه روز که رقیه بهونه بابا رو کرده بود، سر بابا رو براش آوردن. سر رو در آغوش گرفت، لبها رو لبهای خونین و بریده بابا گذاشت و گفت، یادته بابا اونروز لبهامو نبوسیدی، عیب نداره الان من این کارو میکنم. ای کاش ...


یا حضرت رقیه سلام اله علیها

پ.ن: یتیمی درد بی درمان یتیمی ...




نوشته شده توسط : محبان الحسن | پنج شنبه 92 آبان 16 ساعت 6:41 عصر

 

یا حسین 

این سینه کبود نشانی به این تن است
مِهر حسین مُهر مسلمانی من است
با سجده روی تربتتان من هوایی ام
با هر نمازِ سمت حرم کربلایی ام
نام حسین آمد و ما جان گرفته ایم
ابریم و در هوای تو باران گرفته ایم...



نوشته شده توسط : محبان الحسن | دوشنبه 92 مهر 8 ساعت 9:27 صبح
<      1   2      

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس