هشت درس و پیام از هشتمین امام(ع)
1- عبادت و نیایش امام خمینی مینویسد: فرموده ائمه(علیهم السلام) که: «عبادت ما عبادت احرار است که فقط برای حب خداست، نه طمع به بهشتیا ترساز جهنم است» از مقامات معمولی و اول درجه ولایت است. از برای آنها در عبادات حالاتی است کهبه فهم ما و شما نمیگنجد. و در جای دیگر میفرماید: شما خیال میکنید گریههایائمه طاهرین(علیهم السلام) و ... برای تعلیم بوده و میخواستهاند به دیگرانبیاموزند؟ آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی که داشتند از خوف خدامیگریستند و میدانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چه قدر مشکل و خطرناکاست. از مشکلات، سختیها ناهمواریهای عبور از صراط که یک طرف آن دنیا و طرفدیگرش آخرت میباشد و از میان جهنم میگذرد خبر داشتند. شیخ صدوق (متوفا به سال 381) ازابراهیم بن عباس نقل میکند که: حضرت رضا(ع) در شب کم میخوابید و بیشتر بیدارمیماند، اکثر شبهایش را از اول شب تا صبح احیا میداشت (و به عبادت و نیایشمیپرداخت). و حتی اهل منزل خود را به نماز شب وادار میساخت. شیخ صدوق در جای دیگر از رجاء بن ابیضحاک نقل میکند که وی گفت: مامون به من ماموریت داد تا حضرت رضا(ع) را (به اجبار) از مدینه به مروبیاورم (تا تحت نظر باشد) و دستور داشتم از راه مخصوصی امام را بیاورم و وی رااز قم عبور ندهم (چون مرکز شیعیان بود و احتمال شورش میرفت) و شب و روزمیبایستبه نگهبانی از آن حضرت مشغول باشم. از مدینه تا مرو با حضرت بودم، بهخدا سوگند کسی را مانند او در تقوا و کثرت ذکر خدا و خوف از او در تمام اوقاتندیدم. و سپس به تفصیل، کیفیت ادای نمازها و ذکرها و راز و نیازهایحضرتراشرحمیدهد. آن حضرت درباره وحشت و هراس شیطان از نماز و نمازگزارمیفرماید: شیطان همواره از مومنی که مراقب وقت نمازهای پنجگانهاش باشد در هراساست و در صورتی که وی نمازهای خود را ضایع کند بر او جرات پیدا میکند و کم کماو را در گناهان بزرگ میاندازد. برخیز و شست و شو کن با اشک خود وضو کن تحصیل آبرو کن در پیشگاه یزدان دور افکن این ریا را وین کبر و این هوی رایکدم بخوان خدا را چون عاشقی پریشان. 2- انس به قرآن و تامل در آن اصولا پیوند میان قرآن و عترت پیوندی عمیق،جاودانه و پایدار است که حدیثشریف ثقلین بدان شهادت داده است. شیخ صدوق از یکی از معاصران حضرت چنین نقل کرده است: همه کلام حضرت و جوابها ومثالهایش برگرفته از قرآن بود، هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکرد و میفرمود: اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم میتوانم آن را ختم نمایم اما هرگز به آیهاینمیرسم مگر اینکه در معنای آن و اینکه درباره چه چیزی و در چه وقتی نازل گشته،میاندیشم. آن حضرت در مورد پیروی از قرآن میفرماید: قرآن کلام و سخن خداست ازآن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه میشوید. (12) 3- اطاعت از ولی امر اساسا تمامی ائمه اطهار(علیهم السلام) تا قبل از رسیدن بهمقام امامت مطیعترین فرد نسبتبه ولی امر خویش بودهاند. امام کاظم(ع) فرمودهاند: «علی، پسرم، بزرگترین فرزندم است و سخنانم راشنواتر و دستوراتم را مطیعتر است». و حضرت امام خمینی نیز به تفصیل در کتابولایت فقیه به شرح آن پرداختهاند.
4- علم و دانش شیخ طبرسی (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل میکند که: امام کاظم(ع) همواره به فرزندان خویش میفرمود: این برادر شما، علی بن موسی،عالم آل محمد است، پس از وی در مورد ادیان خود بپرسید و آنچه به شما تعلیم میدهند را حفظ کنید، چرا که از پدرم امام صادق(ع) چندین بار شنیدم که میفرمود: عالم آل محمد در صلب توست و ای کاش او را درک میکردم. یک بار خودآن حضرت فرمودند: من در روضه (مسجد النبی ص) مینشستم، در مدینه دانشمندان زیادی بودند، هرگاهیکی از آنها در پاسخ دادن به مطلبی عاجز میگشت، همگی به من اشاره میکردند ومسائلی را پیش من میفرستادند و من به آنها پاسخ میدادم. شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که: هیچ کس را دانشمندتر از علی بن موسیالرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندی نیز وی را ندید مگر اینکه همانند من به فضل ودانش او شهادت داد. خود حضرت امام رضا(ع) میفرماید: ... آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و براهل زبور با زبورشان و بر صائبین با زبان عبری خودشان و بر هربذان با زبانفارسیشان و بر رومیان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغتخودشان استدلالکنم. و آنگاه که هر دستهای را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم و دست ازعقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند مامون در مییابد مسندی کهبر آن تکیه کرده استحق او نیست و در این هنگام پشیمان میگردد. سپس فرمود: «ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم». 5-امر به معروف و نهی از منکر طبق تصریح آیات قرآن و روایاتاهل بیت(علیهم السلام) امر به معروف و نهی از منکر از اهمیت ویژهای برخورداراست و اصولا سایر واجبات به واسطه آن دو برپا میگردند. امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران برشما مسلط میگردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابتنمیشود. در جای دیگر نیز فرمودهاند: قوام دین در سه چیز خلاصه میشود: امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود. نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی ازمهمترین علل شهادت حضرت رضا(ع) محسوب میگردد. مرحوم شیخ کلینی (متوفا به سال329) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهیاز منکر حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا(ص) فرموده: زمانی که امت من نسبتبه امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند ومسوولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری آن راانجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آنها به منزلهاعلان جنگ با خداست. یکی از کنیزان مامون چنین گفته است: «هنگامی که در منزل مامون بودیم در بهشتی از خوردنیهای و نوشیدنیها و بوی خوش و پول فراوان بسرمیبردیم اما همین که مامون مرا به امام رضا(ع) بخشید دیگر از آن همه ناز ونعمتخبری نبود، زنی که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار میکرد و به نماز وادارمیساخت که بر ما سخت و گران میآمد و آرزو میکردم از آنجا رهایی یابم ..» کهالبته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد زیرا لیاقتخدمت در منزل امام رانداشت. همانطور که ملاحظه میشود، امام نسبتبه نماز شب خواندن اهل منزل عنایتداشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدارنمایند. در اینجا یادآوری این نکته بجاست که میان «تحمیل عقیده» و «تحمیلعمل در برخی امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم میخوانیم: «لا اکراه فی الدین»[در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتی که تحمیل عمل در برخی ازموارد که مصلحتبالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری میباشد. به عنوانمثال وقتی معلمی دلسوز، دانشآموز خود را به انجام پارهای از تکالیف وادارمیسازد، هیچگاه نمیخواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانشآموزش به وی نوعی عمل را اجبار میکند و چه بسا همان دانشآموز پس ازرسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.» تذکرات دلسوزانه خمینی کبیر را مروری دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادیبه شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود از نظر اسلام وعقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفتعمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجباست و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچهبرخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی استبطورقاطع اگرجلوگیری نشود همه مسوول میباشند و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکیاز امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند خداوند تعالی مددکار همه باشد. 6- هشیاری سیاسی و سازش ناپذیری ائمه(علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاههای ظالم و دولتهای جائر و دربارهای فاسد مبارزه کردهاند بلکه مسلمانان را به جهادبر ضد آنها دعوت نمودهاند، بیش از پنجاه روایت در وسائل الشیعه و مستدرک و دیگر کتب هست که «از سلاطین و دستگاه ظلمه کنارهگیری کنید و به دهان مداحآنها خاک بریزید، هر کس یک مداد به آنها بدهد یا آب در دواتشان بریزد چنین وچنان میشود ..» خلاصه دستور دادهاند که با آنها به هیچ وجه همکاری نشود وقطع رابطه بشود. امام خمینی در جای دیگر اینطور میفرمایند: ائمه ما(علیهم السلام) همه شان کشته شدند برای اینکه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند اگر چنانچه امامهای ما تو خانههایشان مینشستند .. محترم بودند،روی سرشان میگذاشتند ائمه ما را، لکن میدیدند هر یک از اینها حالا کهنمیتواند لشرکشی کند از باب اینکه مقتضیاتش فراهم نیست، دارد زیرزمینی اینهارا از بین میبرد، اینها را میگرفتند حبس میکردند ..
امام هشتم با هشیاری سیاسی خویشتوانست پس از مرگ هارون (که در سال دهم از امامتحضرت اتفاق افتاد) در دوراننزاع و کشمکشهای میان دو برادر (یعنی امین و مامون) به ارشاد و تعلیم و تربیتشیعه ادامه دهد. و بالاخره پس از به قدرت رسیدن مامون، با حرکتها و موضعگیریهای دقیق وحکیمانه نقش عظیم خویش را به خوبی ایفا نمود. همانطور که معروف است مامون در میان خلفای بنیعباس از همه داناتر و زیرکتربود، از علوم مختلف آگاهی داشت و تمام اینها را وسیلهای برای پیشبرد قدرتشیطانی خویش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فریبی وی بود. وی با طرحیک نقشه حساب شده، ولایت عهدی حضرت را پیشنهاد کرد که اهداف مختلفی را دنبالمینمود از جمله: در هم شکستن قداست و مظلومیت امامان شیعه و پیروانشان،مشروعیتبخشیدن به حکومتخویش و خلفای جور قبلی و کسب وجهه و حیثیتبرای خویش،تخطئه شیعیان مبنی بر عدم اعتنا به دنیا و ریاست، کنترل مرکز و کانون مبارزات، دور کردن امام از مردم و تبدیل امام به یک عنصر درباری و توجیهگر دستگاه. مقام معظم رهبری حضرت آیهالله خامنهای (مدظله العالی) ضمن برشمردن و توضیحاهداف فوق فرمودهاند: در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) در برابر یک تجربه تاریخی عظیمقرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد رقیب که ابتکار عمل را بدست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود مامون بود. مامون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بیسابقه قدم در میدانینهاد که اگر پیروز میشد و اگر میتوانست آنچنانکه برنامهریزی کرده بود کار رابه انجام برساند یقینا به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادتعلی بن ابیطالب(ع) هیچیک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانستهبودند به آن دست یابند یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشهکن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود بکلینابود سازد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را درمیدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد و نه فقط تشیعضعیف یا ریشهکن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت یکی از پر برکتترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانهای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد. آری نمونههای هشیاری وتیزبینی آن حضرت در قضایای متعددی جلوهگر است مانند ماجرای نماز عید که هر چندبا پیشنهاد مامون بود اما حرکت و شیوه حضرت به گونهای بود که مامون دستورجلوگیری از اقامه نماز را صادر کرد و به قول رهبر عزیزمان «مامون را درمیدان نبردی که خود به وجود آورده بود بطور کامل شکست داد.» 7- تواضع و فروتنی مرحوم شیخ صدوق به نقل از یکی از معاصران حضرت رضا(ع)مینویسد: چون سفره انداخته میشد، غلامانش حتی دربان و نگهبان نیز با اوسر یک سفره مینشستند. مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نیز مینویسد: روزی امام وارد حمام شد، مردی (که حضرت را نمیشناخت) از وی درخواست کرد تا اورا کیسه کشد، امام نیز پذیرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفیکردند و او با کمال شرمندگی و سرافکندگی از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا(ع)او را آرام نمود و به کار خود همچنان ادامه داد. مرحوم کلینی طبق حدیثی فرموده: شبی امام مهمان داشت، در میان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواستآن را اصلاح نماید ولی حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت. مرحوم علامه مجلسی (متوفا به سال 1111) چنین نقل کرده است: مردی از اهالی بلخ گوید: در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وی سفرهانداخته شد و خدمتکاران و غلامان، چه سیاهان و چه غیر ایشان، همگی را بر سر یکسفره نشاند، به امام عرض کردم: فدایتشوم خوب بود برای اینها سفره جداگانهایمیانداختید. حضرت فرمود: ساکتباش. پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش و جزا (فقط) به عملبستگی دارد (نه بر حسب و نسب و جاه و مقام). 8- احترام و محبت به دیگران مرحوم اربلی (از دانشمندان قرن هفتم) در خبریکه نقل نموده است از قول یکی از معاصران امام رضا(ع) مینویسد: هرگز ندیدم کهامام در سخن خویش نسبت به کسی بیاحترامی کند و هرگز ندیدم که کلام دیگری را قطع کند، و میگذاشت تا سخنانش به پایان رسد .. هیچگاه در برابر کسی کهمقابلش نشسته بود پاهایش را دراز نمیکرد و تکیه نمیزد. هرگز ندیدم به هیچیک از خدمتکاران و غلامانش ناسزا گوید .. آن حضرت فرموده است: محبت به دیگران نیمی از عقلانیت و خرد ورزی است. و از آنجا که درصد قابل توجهی از کینهها ودلخوریها به سبب سخنان بیمورد و بعضا نیشداری است که نسبتبه یکدیگر اظهارمیگردد و شاید در اکثر موارد نیز بیقصد و غرض باشد آن حضرت فرمودهاند: سکوت موجب جلب محبت میگردد.
منبع: www.hawzah.net
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 آبان 7 ساعت 8:29 عصر
|