میلاد کریــم اهـل بیت حضرت امـام حســــن مجتبــی علیه السلام مبارکباد
بت غم عشق تو تا یار دل زار من است
بهتر از خلد برین گوشه بیت الحزن است
نه غم حُور و نه اندیشه جنّت دارم
از زمانى که مرا بر سر کویت وطن است
قصّه عشق من و حُسن تو اى مایه ناز
نقل هر مجلس و زینتْ دِه هر انجمن است
بعد از این یاد، کس از لیلى و مجنون نکند
حُسْن اگر حُسْن تو و عشق اگر عشق من است
توئى آن یوسف ثانى که ز یک جلوه حُسن
محو دیدار تو صد یوسف گل پیرهن است
از پى دیدن رخسار تو موساى کلیم
سال ها بر سر کویت به عصا تکیه زن است
آدم و نوح و سلیمان و مسیحا و خلیل
همه را مِهر ولاى تو به گردن رسن است
خلق گویند به من ، دلبر و معشوق تو کیست
که تو را در غم او این همه رنج و مِحَن است
چه بگویم که نم از یم نتوان گفت که آن ماه جبین
سرو سیمین بدن و خسرو شیرین سخن است
ثمر باغ رسالت ، گهر بحر وجود
والى مُلک ولایت ، ولىّ مؤ تمن است
اوّلین سبط و دوّم حجّت و سیّم سالار
چارمین عصمت حقّ و یکى از پنج تن است
نام نامیّش حسن ، خلق گرامیّش حسن
پاى تا فرق حسن ، بلکه حسن در حسن است
روى حسن موى حسن بوى حسن خوى حسن
یک جهان جوهر حُسن است که در یک بدن است