|
بهار رویش او را به صحن گلها خواند نسیم، آمدنش را به گوش دریا خواند شبی که آمد و گل شد، سپیده می بارید فرشتـه بر قدم نـو رسیـده می بـــارید طلوع طلعت او را بنفشه آذین بست هزار دست شقایق، هزار نسرین بست سحر ستاره های گل را به باغ ها پاشید زمین، غبار رهش را به آسمان بخشید هزار خرمن خوشرنگ، خوشه خورشید هزار دامن گل، از هزار یـــاس سفید چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیبا گفت شبی که غنچه لب را گشود و بابا گفت طراوت نفسش جان به باغبان می داد تبسمش، به خداوند عشق جان می داد گرفت تنگ در آغوش و بوسه افشاندش چو جان رفته ز تن روی سینه خواباندش دوباره آتش ذوقش ز دل زبانه گرفت شکفت خنده ارباب و این ترانه گرفت بگو دوباره قــرارم ، بگو بگو بـابـا ستــاره شب تارم ، بگو بگو بــابــا چه عاشقانه به گوش سماء و ثریا گفت دل از حسیـن ربود و دوباره بابا گفت
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 مرداد 22 ساعت 10:7 عصر
|
|
POWERED BY
|
.jpg)
.GIF)
9570.jpg)
![موج آزاد اندیشی اسلامی - به روز رسانی : 5:54 ع 89/2/14
عنوان آخرین نوشته : ] میر حسین موسوی : جنبش سبز مبلغ قرائت رحمانی از دین است](http://up.iranblog.com/7/1265070978.png)
.jpg)
