پيام
همرنگ دريا
88/12/5
محبان الحسن
خليفه و درباريانش قدم به صحرا مىنهند. ابنالرّضا (امام حسن عسگري)نيز در بين آنها جلوه مىنمايد. فروغ نگاههاى مردم به جمال زيبا و سيماى نورانى امام مىافتد. خليفه، فرمان مىدهد تا جاثليق و راهبان مسيحى براى طلب باران دست به آسمان بلند کنند و از خداوند بخواهند تا بار ديگر، باران رحمتش را بر آنان نازل کند. طولى نمىکشد که دستهاى آنان رو به آسمان برافراشته مىشوند...
محبان الحسن
رنگ از صورت جاثليق و راهبان مسيحى پريده است. آنها بيش از اين، تحمل نگاههاى ملامتگر و نيشخندهاى مردم را ندارند؛ با سرافکندگى به سوى خانههاى خود باز مىگردند. مردم که حسابى شگفتزده شدهاند، به ابنالرّضا چشم مىدوزند. خليفه در حالى که به آن شىء خيره شده است، مىپرسد:
ـ اى پسر رسول خدا! آن چيست؟...
♥يک زوج خوشبخت
آقاي جعفري اين فعاليت زيباتونو تبريك ميگم بهتون و اين شبي كه به آقامون امام زمان (عج) خيلي سخت گذشته را بهتون تسليت عرض ميكنم.اميدوارم به حق اين كسب معرفت ما را شفيع باشند اين امام بزرگوار
محبان الحسن
ان شاءالله كه همين طور باشه مريم خانم. واقعا مصيبت بزرگي بر امام زمان عجل الله تعالي فرجه وارد شده و آن هم در سن 5 سالگيشان و 28 سالگي پدرشان در اوج جواني، اون ملعونا و از خدا بي خبرا ايشون رو داغدار پدر كردن.
محبان الحسن
از اين جهت هم كه پدر امام زمانمون شهيد شدن، به نظر من بار سنگين تر و دشوارتري به دوشمونه. هر چي باشه آقامون به خاطر از دست دادن پدرشون محزون و داغديده هستن. آجرك الله يا مولانا و يا صاحب زماننا يا بقيه الله يا حجه بن الحسن العسكري ايهاالقائم المنتظر المهدي! روحي و ارواحنا لتراب مقدمه الفداه.