زیارت عاشورا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
«ایهاالناس بدانید گدای حسنم»
سه چیز، دوستی به بار می آورد : دینداری، فروتنی و بخشش. [امام صادق علیه السلام]

مقدمه

در میان ویژگی‌های رسول خدا (ص‌) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت وجود ندارد. این ویژگی ‌همان چیزی است که خداوند، رسولش را بدان ستوده و فرموده است ‌: «انک لعلی خلق عظیم»‌،

 تو بهترین خلق وخورا داری‌. وخودرسول (ص‌) هم فرموده است که برای احیای مکارم اخلاقی مبعوث گشته است«انما بعثت لاتمم صالحا لاخلاق‌». و تازه مسلمانان هم وقتی وصف آن حضرت را برای دیگران بازگو می کردند، مهم ‌ترین ویژگی دعوتش راهمین می ‌دانستند که‌: «و یأمر بمکارم الاخلاق‌». مفروق نامی هم وقتی به اسلام روی آورد و با محتوای دعوت آن حضرت آشنا شد، به رسول گفت‌: ای برادر قریشی‌! تو مردم را به « مکارم الاخلاق و محاسن الاعمال‌» دعوت می‌کنی‌. حضرت‌ بعدها هم در آموزه‌های خود روی اخلاق تکیه زیادی داشتند و می ‌فرمودند : ... خداوند کریم است‌،ارزشهای اخلاقی وکرامت را دوست دارد وازانجام کارهای حقیروزشت کراهت دارد و جای دیگر هم فرمود: سنگین‌ترین چیز در ترازوی مؤمن درروز قیامت«حسن خلق‌»است.

 

اخلاق پیامبر در مقابل بردگان

نسبت به بردگان فوق العاده مهربان بود. به مردم می گفت: اینها برادران شمایند. ازهرغذا که می خورید به آنها بخورانید واز هر نوع جامه که می پوشید آنها را بپوشانید. کار طاقت فرسا به آنها تحمیل مکنید وخودتان درکارها به آنها کمک کنید. ونیزمی گفت: آنها را به عنوان بنده و یا کنیز خطاب نکنید ، زیرا همه  مملوک خداهستیم ومالک حقیقی خداست، بلکه تنها آنها را به عنوان های فتی(جوانمرد) و فتاة(جوانزن) خطاب کنید.

در شریعت اسلام تمام تسهیلات ممکن برای آزادی بردگان که به آزادی کلی آنها منتهی  می شد فراهم شد. او شغل نخاسی ( برده فروشی) را بدترین شغلها می دانست ومی گفت: بدترین مردمان نزد خدا آدم فروشان اند.

 

 مهرورزی و رمز موفقیت پیامبر

راز موفقیت پیامبر(ص) در مدیریت حکومتی، عشق ورزی و عشق به مردم  بود. اگر این شیوه مفید و کارآمد در مدیریت او    وجود نداشت، هرگز توفیق رفع مشکلات و موانع طاقت فرسا  را پیدا نمی کرد.

محبت و ملاطفت آن حضرت بود که دشمنان کینه توز را به دوستان صمیمی تبدیل کرد.درحدیثی ازحضرت امام حسین (ع)  به نقل ازپدر بزرگوارش حضرت علی(ع) چنین آمده است که: پیامبر(ص) در برخورد با دیگران همیشه مهربان، خوش‏رو وخندان بود و هرگز بی رحم، پرخاش گر و اهل تملّق نبود.

 

 شوخ طبعی

پیامبر (ص‌)  فردی  شوخ  طبع  بود و هیچ  حالت  خشم  و عصبانیت در او دیده نشد. در حدیث آمده است‌: کان بالنبی دعابة‌، یعنی مزاحا. اما این تبسم به معنای قهقهه زدن نبوده است. بلکه فقط متبسم بود: ما رأیت النبی‌ ضاحکا ما کان الا یتبسم‌. این شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه می‌داشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه می ‌داشت‌.

 

برخورد گرم و صمیمی

برخورد گرم و صمیمی باعث نزدیک شدن دل‏ها و افزایش محبّت می‏گردد. بسیار اتفاق افتاده است که با یک احوال پرسی صمیمانه و اظهار محبّت  خالصانه باب ارتباط  با دیگران گشوده شده و بسیاری از ذهنیّت‏های منفی درباره برخی از واقعیّات جامعه و معارف دینی اصلاح شده است .              

این مسأله در سیره رفتاری رسول گرامی (ص) بسیار برجسته و پررنگ است. امیرالمؤمنین علی (ع) می‏فرماید: «وقتی حضرت با کسی مصافحه می‏کرد، هیچ گاه اتفاق نیفتاد که حضرت دستش را از دست او جدا کند تا این که آن شخص دستش را برمی داشت و اگر کسی برای  بیان  حاجتی با او صحبت می‏کرد ، حضرت (ص) هیچ گاه سخن او را قطع نمی‏کرد و از او جدا نمی‏شد تا آن شخص  سخن را  به  پایان  برد و از آن  بزرگوار جد ا شود.

«انس بن مالک»  می‏گوید : ده  سال با رسول  خدا(ص) بودم، عطری از او استشمام می‏کردم که بهتر از آن را سراغ ندارم. هرگاه کسی با حضرت ملاقات می‏کرد، وقت جدا شدن، حضرت همراه او بلند می‏شد و کسی نزد رسول خدا(ص) ننشست مگر این که آن حضرت وقت برخاستن با او برمی‏خاست و در وقت دست دادن  تا وقتی  فرد دستش را جدا نمی‏کرد.

 

مردمداری‌

مردمداری برای هر قشری به گونه ‌ای خاص معنا دارد برای یک رهبر، برای یک خطیب‌، برای یک امام‌ جماعت مسجد یا کاسب‌، رفتارهای خاصی می‌تواند سبب جذب مردم شود. پیامبر حتی در عبادت هم مردم را خسته نمی‌کرد. شنیده نشده است که پیامبر نماز جماعتش طولانی باشد. البته از اینکه کسی هم تند تند نماز بخواند بدش می ‌آمد و تذکر می‌داد.او فراوان‌ یاد خدا می‌کرد، لعنت کمتر می‌کرد، نمازش را با آرامش می‌خواند، خطبه نمازش کوتاه بود، تکبر نداشت‌، با فقرا و یتیمان می‌نشست و نیاز آنها را برآورده می ساخت.

در همین حال ‌، انتظار احترام هم  از مردم  نداشت‌. خدا البته از مردم می‌خواست حرمت پیامبر را نگهدارند. اما خود پیامبر پایبند احترامات  رسمی نبود. از این که کسی  جلوی  پایش  بلند شود، کراهت‌ داشت‌. این خودش محبت بیشتری در مردم ایجاد کرده بود. یک نمونه جالب از مردمداری همین است که وقتی نماز می‌خواند و صدای گریه بچه ‌ای می‌آمد ،  سوره‌های کوچک را می‌خواند تا نماز تمام  شود . وقتی علت را پرسیدند ، فرمود اگر نماز را طول می‌ دادم ‌حواس مادرش پرت می‌شد.

حضرت  حتی سراغ  ضعیف ‌ترین آدم ها را می‌گرفت‌ :  زن سیاهپوستی در مدینه بود که کارهای مسجد را انجام می داد. چند روزی خبری از او نشد. حضرت سراغ گرفت‌،  گفتند: مرد. به حضرت  فرمودند : شما با این کارتان مرا آزار دادید  که  خبر نکردید. در اصل مردم تصور کرده بودند این شخص این اندازه ارزش  ‌ندارد  که پیامبر (ص‌) را برای او خبر کنند . حضرت فرمود اکنون قبر او را به من نشان دهید . قبر را  نشان دادند. حضرت به سراغ قبر او رفت و بر او درود فرستاد .

 

 

حلم و بردباری

خداوند درآغاز بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم را از مسؤولیت سنگینی که بر عهده گرفته است اگاه ساخت و فرمودند : ما گفتار سنگین را به شما وحی می کنیم.

این قول سنگین رسالت جهانی ایشان است که ادای آن بر او و عمل به آن نیز بر رهروانش سنگین می باشد.
انجام چنین رسالت خطیری بدون یک روح مقاوم و شکیبا و بردبار، امکان پذیر نیست از این جهت در آیات متعددی ایشان را به صبر و شکیبایی دعوت می نماید که به برخی از آنها اشاره  می کنیم.

در آغاز نزول وحی خداوند پیامبر رامورد خطاب قرار می دهد و می فرماید «و لربک فاصبر» (مدثر7) ترجمه: برای خداوند در طریق ابلاغ رسالت بردبار باشد. و در جای دیگر قرآن صبر و استقامت پیامبر صلی الله علیه و سلم را یاد آور شده و می فرماید: «فاصبر کما صبر او العظم من الرسل» (احقاف 35) ترجمه: بسان پیامبران اولو العظم صبر بنما. «فاستقم کما امرت و من تاب معک» (هود 112) ترجمه: همانگونه که فرمان یافته ای صبر کن.

سراسر زندگی پیامبر صلی الله علیه و سلم با مشکلات همراه بود و آزارها و اذیت های فراوانی نسبت به او روا می داشتند. ایشان را سنگباران کرده و یاران او را شکنجه و به خودش دشنام و ناسزا گفتند. اما در مقابل این مشکلات صبور بود و حلم و بردباری را پیشه کرد و این باعث شد که دینش جهانی گردد.

 

اخلاق خانوادگی

پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در خانواده مهربان بود ،  نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتى  نمى کرد و این بر خلاف خلق وخوى مکیان بود .  بد زبانى برخى از همسران خویش را تحمل مى کرد تا آن جا که دیگران از این همه تحمل، رنج مى بردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه وتإکید مى کرد ومیگفت: همه ی مردم داراى خصلت هاى نیک و بد هستند، مرد نباید تنها جنبه هاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند، چه هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه ى خشنودى اوست و این دو را باید با هم به حساب آورد. اوهمواره با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوق العاده عطوف و مهربان بود، به آن ها محبت مى کرد، روى دامن خویش مینشاند، بر دوش خویش سوار مى کرد، آن ها را مى بوسید و این ها همه برخلاف خلق و خوى رایج آن زمان بود .روزى در حضور یکى از اشراف یکى از فرزندزادگان خویش (حضرت مجتبى (ع)) را مى بوسید، آن مرد گفت: من دو پسر دارم وهنوزحتى یک بارهیچ یک ازآن ها را نبوسیده ام! فرمود: ((من لایرحم لایرحم)). کسى که مهربانى نکند، رحمت خدا شامل حالش نمى شود. نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانى مى کرد، آن ها را روى زانوى خویش نشانده دست بر سر آن ها مى کشید.

 

زهد و ساده زیستی

پیامبر اکرم (ص) زهد و ساده زیستى از اصول زندگى او بود. ساده غذا مى خورد، ساده لباس مى پوشید و ساده حرکت مى کرد. زیراندازش غالبا حصیر بود، بر روى زمین مى نشست، با دست خوداز بزشیر مى دوشید، و برمرکب بى زین و پالان سوار مى شد واز این که کسى در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیرى مى کرد. قوت غالبش نان جوین  و  خرما بود. کفش و جامه اش را  با دست خویش وصله مى کرد. در عین سادگى, طرفدار فلسفه ى فقر نبود، مال وثروت را به سود جامعه وبراى صرف در راه هاى مشروع، لازم مى شمرد. مى گفت: نعم المال الصالح للرجل الصالح. چه نیکو است ثروتى که از راه مشروع به دست آید براى آدمى که شایسته ى داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. و نیز فرمود: نعم العون على تقوى الله الغنى; مال و ثروت کمک خوبى است براى تقوا.

 

بر خورد و معاشرت

آن حضرت (ص) درمعاشرت با مردم، مهربان وگشاده رو بود،در سلام به همه، حتى کودکان و بردگان، پیشى مى گرفت. پاى خود را جلو هیچ کس دراز نمى کرد و درحضور کسى تکیه نمى نمود. غالبا دو زانو مى نشست، در مجالس دائره وار مى نشست تا مجلس بالا و پائینى نداشته باشد و همه جایگاه مساوى داشته باشند. از اصحابش تفقد مى کرد، اگر سه روز یکى از اصحاب را نمى دید سراغش را مى گرفت، اگر مریض بود عیادت مى کرد و اگر گرفتارى داشت کمکش مى نمود. در مجالس, تنهابه یک فرد نگاه نمى کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمى داد بلکه نگاه هاى خود را در میان جمع تقسیم مى کرد. از این که بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت، از جا برمى خاست و در کارها شرکت مى کرد. مى گفت: خداوند کراهت دارد که بنده را ببیند که براى خود نسبت به دیگران امتیازى قایل شده است.

 

کار در منزل

  خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائى. بهترین شما شخصى است که با همسرش خوش رفتارتر باشد و من از تمامى شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم.

 در اخلاق حضرت محمد, همین بس که با آن موقعیت و  جلالتی که به سلاطین نامه دعوت مى نوشت درخانه، تاحدامکان کارش را شخصا انجام مى داد.

 اهل سیره نوشته اند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشت را تکه تکه مى کرد و بر سفره غذاى حقیرانه مى نشست و انگشتان خویش را مى لیسید، بز خود را مى دوشید و لباس خود را وصله مى نمود و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد، با خدمتکار منزل آرد را آسیاب مى کرد.

 

 درباره ‌ ی وجود مقدس نبّی اکرم، اوّلا باید بگوییم که معرفتِ آن بزرگوار برای امثال ما میسّر نیست. حقیقت آن وجود معظّم و مکرّم و آن برترین موجود بشری در تاریخ و عزیزترین موجود .

 

ترحم ودلسوزی

 رسول خدا (ص) لشکری برای سرکوبی قبیله طیّ فرستاد فرماندهی آن را علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) بر عهده داشت، عدی بن حاتم طائی که از دشمنان سرسخت رسول خدا (ص) بود، به شام فرار کرد. علی (ع) با مدادان بر آن قبیله حمله کرد، آنها را شکست داد مردان و زنان و اسباب و چهارپایان آنها را به مدینه آورد. وقتی که اسیران را به حضرت رسول (ص) نشان دادند، سفانه دختر حاتم طائی برخاست و گفت، یا محمد پدرم از دنیا رفت، برادرم از قبیله‏ام ناپدید شد، اگر مصلحت بدانی مرا آزاد کن، مرا به شماتت قبائل عرب مگذار.  پدر من پیشوای قبیله بود، اسیران را آزاد می‏کرد، جانیان را می‏کشت، بهر که پناه می‏داد حمایتش می‏کرد، از حریم دفاع می‏نمود، ، سلام را آشکار می‏ساخت،  ازمبتلایان دستگیری می‏کرد، مردم را طعام می‏داد، یتیم و فقیر را بی نیاز می‏کرد، در پیشامدها مددکار مردم بود، کسی نبود که حاجت پیش او آورد، نا امید بر گردد، من دختر حاتم طائی هستم. رسول خدا (ص) از سخن او در عجب شد، فرمود: ای دختر اینها که گفتی صفات مؤمنان است اگر پدرت مسلمان بود از خدا برایش رحمت می‏خواستم.    

آنگاه فرمود: این دختر را آزاد کنید که پدرش اخلاق خوب را دوست می‏داشته، سپس فرمود: «ارحموا عزیزاً ذلّ و غنیا افتقر و عالماً ضاع بین جهّال»: رحم کنید توانگری را که فقیر شده و عزیزی را که ذیل گشته و و عالمی را که میان نادانان ضایع گردیده است .

 و نیز در اثر گفتار آن زن فرمود: همه اسیران را آزاد کنند.   

 

 



نوشته شده توسط : محبان الحسن | پنج شنبه 88 اسفند 13 ساعت 11:22 عصر

تمام آنچه در این وبلاگ می خوانید
شعر ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
پیش نویس قانون 2015 عاری سازی ایران از سلاح هسته ای
آقا جان بطلب یا امام رضا!
زبان حال امام حسن عسگری علیه السلام
تسلیت باد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آه کربلا، کربلا، کربلا
زمینه‏ ها و ریشه‏ های واقعه عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری
غلامرضا سازگار-شعر مرثیه حضرت علی اکبر
حتما بخوانید/13واقعیت چینی که شاید نشنیده باشید
شرکت زنان در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی /نظر فقها
[عناوین آرشیوشده]
blogکد بازی تمرکز حواس